اشك‌ها و لبخندها در روز اول مدرسه‌
روز اول مدرسه تقريبا به ياد همه بچه‌ها مي‌ماند يا آنقدر خوشحال بوده‌اند كه اين تجربه جديد برايشان لذتبخش بوده يا آنقدر ناراحت كه گريه و بهانه‌جويي‌شان به يادشان مانده. در كنار اين اشك‌ها و لبخند‌ها، بچه‌هايي هم هستند كه ترس از مدرسه و محيط جديد و يا ترس دوري از خانواده بخصوص مادر، كار را به جا‌هاي باريك هم كشانده است.

ترس از مدرسه اغلب باعث اضطراب شديد و عوارض جسمي مانند سرگيجه، درد معده و تهوع مي‌شود؛ به طوري كه كودك را در منزل نگه مي‌دارد.
معمولا در ترس از مدرسه، مادر و كودك به گونه‌اي شديد به يكديگر وابسته‌اند. وابستگي شديد كودك برايش اين ترس را به وجود مي‌آورد كه امكان دارد براي خود يا مادرش اتفاقي روي دهد. مادران اين گونه كودكان اغلب خود به مادرانشان وابستگي داشته‌اند و به صورت افراطي مراقب كودك هستند و تمام نياز‌هاي او را برآورده مي‌كنند.

اگر كودك به علت ناراحتي‌‌هاي جسماني مانند سردرد و تهوع از رفتن به مدرسه خودداري كرد، به محض كاهش اين ناراحتي‌ها بايد به مدرسه فرستاده شود و از طولاني شدن غيبت كودك جلوگيري كرد.

علت ترس‌
يك روانشناس كودك و نوجوان با مهم خواندن بحث انتقال كودكان از محيط خانه به محيط مدرسه مي‌گويد: در گذشته به دليل اين كه هر خانواده چند فرزند داشت، تعداد كودكان زياد بود؛ به همين خاطر كودكان براحتي در ميان اجتماعات همسال خود آميخته و با محيط‌ هاي زنده و غيرزنده و افراد و اشيا مختلف آشنا مي‌شدند بنابراين در ارتباط با محيط جديد مشكلي نداشتند و بسرعت به سازگاري مي‌رسيدند.

عظيم عظيمي در ادامه تك‌فرزند شدن اكثر خانواده‌ها را يكي از مشكلات عصر كنوني مي‌داند: متاسفانه ساختار اجتماعي و فرهنگي خانواده‌ها در عصر حاضر به گونه‌اي است كه آمادگي لازم در كودكان براي برقراري ارتباط با محيط‌هايي خارج از منزل به وجود نمي‌آيد و كودكان با اكثر محيط‌هاي اجتماعي بيگانه و ناآشنا بوده و در برقراري ارتباط جديد احساس ضعف مي‌كنند.

اين استاد دانشگاه، عدم ارتباط كودك با محيط‌هاي خارج از خانه را عامل عمده ترس آنها از محيط مدرسه عنوان مي‌كند: اين مساله مي‌تواند مشكلاتي مانند استرس و نگراني در كودك، امتناع از رفتن به مدرسه و يا فرار از مدرسه و نيز مجبور كردن والدين براي ماندن در كنار او و در محيط مدرسه را در پي داشته باشد كه در حال حاضر نيز با اين مشكلات مواجه هستيم.

عظيمي، پركاري و مشغله زياد والدين و نداشتن وقت كافي براي ارتباط با فرزند خود و تنها ماندن كودك در محيط خانه و سرگرم شدن با وسايلي از قبيل كامپيوتر، تلويزيون و... كه خود معضلات زيادي را به دنبال دارد و اضطراب و توقعات بيجاي والدين از فرزندان را از ديگر دلايل ترس كودك از محيط مدرسه مي‌داند و مي‌گويد: توقع بيجاي والدين از فرزندان و در پي آن، برآورده نشدن اين توقعات از سوي فرزندان مي‌تواند باعث قياس‌هاي ناعادلانه كودك با ديگران، اهانت به او و در نهايت تحقير كودك و از بين رفتن اعتماد به نفس در او بشود كه اين مشكل بزرگي است.
مدرسه‌هاي مهربان‌
سرد، خشن و خشك بودن محيط مدرسه به لحاظ فيزيكي و عاطفي مي‌تواند دليل ديگري براي ترس و گريز كودكان از مدرسه باشد. براي جذب كودك به مدرسه بايد محيط مدرسه از محيط خانه قشنگ‌تر، جذاب‌تر و عاطفي‌تر باشد و مسوولان و معلمان مدارس افرادي دلسوز، توانمند، متخصص و با نيروي درك بالا باشند تا بتوانند دانش‌آموزان را بشناسند.

عظيمي در ادامه از نحوه تقسيم‌بندي كلاس‌ها در مدارس بدون در نظر گرفتن درجه هوش دانش‌آموزان انتقاد كرد و گفت: در مدرسه نيز به عنوان يك سيستم، بايد اجزا به شكلي متناسب در كنار هم قرار بگيرند، بنابراين ضروري است كلاس‌ها به 3 دسته پايين‌تر از متوسط، متوسط و بالاتر از متوسط هوش (به لحاظ ضريب هوش و توان يادگيري) تقسيم شوند.

كارشناسان روش چينش داير‌ه‌اي دانش‌آموزان در كلاس درس را به جاي روش فعلي توصيه مي‌كنند. آنها معتقدند؛ در روش فعلي، معلم بر دانش‌آموزان مشرف و ارتباط دانش‌آموزان با همديگر بسيار كم است؛ اما با به كارگرفتن شيوه چينش دايره، علاوه بر چهره‌به‌چهره شدن ارتباط دانش‌آموزان با يكديگر و با معلم و به حداكثر رسيدن خطوط ارتباطي آنها با يكديگر، رشد اجتماعي افراد بسيار سريع‌تر و توانايي يادگيري و انتقال‌دهي آنها نيز بسيار افزايش مي‌يابد.

در حال حاضر در بسياري از كشور‌هاي دنيا و حتي كشور‌هاي آسيايي، روش تدريس مبتني بر بازي به كار گرفته مي‌شود. كودكان در سنين پايين يعني در دوران پيش‌دبستاني و دوران ابتدايي، تمايل زيادي به بازي دارند، علاوه بر اين بازي تمام ويژگي‌هاي شخصيتي كودكان را بروز داده و توانايي‌‌هاي جسمي و رواني را در آنها افزايش مي‌دهد.
به كودك خود چه بگوييد
- پذيرش و محبت به كودك و نشان دادن اين امر كه تو مورد علاقه و احترام خانواده‌اي، ما تو را دوست داريم و به همين نظر مي‌خواهيم به مدرسه بروي و...

- همدردي با او كه آري، ما هم كه چون تو روزي كودك بوده‌ايم، گاهي دچار چنين وضع و حالتي مي‌شديم؛ ولي خيلي زود خوب مي‌شديم؛ اما اين همدردي را نبايد زياد ادامه داد.

-‌ خواستن از او كه مساله و مطلب خود را بدون هيچ گونه خجالتي بيان كرده و درددل كند كه چه امري او را در مدرسه رنج مي‌دهد و رفع آن.

- دادن جرات كه او هم مي‌تواند بر مشكل غلبه كند و ايجاد اطمينان در او.

- گفتن داستان‌هايي سازنده از زندگي خود و ديگران در دوران كودكي و نشان دادن اين مساله كه نگراني از مدرسه بي‌معني است.

- در مواردي لازم مي‌شود كه مادر به همراه كودك به مدرسه برود، صبحانه ساده‌اي به كودك بدهيد و لباس او را بپوشانيد. در بين راه لازم نيست بپرسيد كه حالش چگونه است و يا چرا مدرسه را دوست ندارد.

-‌ در راه براي او از مدرسه تعريف كنيد، از بازي‌هاي مدرسه، از دوستاني كه آنجا پيدا خواهد كرد، از مزاياي درس خواندن و باسواد شدن حرف بزنيد تا شوقي در كودك نسبت به مدرسه پديد آيد