سادگیهای خاکی رنگ
برای اینکه همسرتان روز به روز عاشق تر شودبرای تازه عروس ها این که همسرشان روز به روز عاشق تر شود، موضوع بی اهمیتی نیست. آن ها دوست دارند با تک تک حرف ها و رفتارهای شان یک قدم به همسرشان نزدیک تر شوند اما همیشه ماجرا این طور پیش نمی رود. گاهی هر قدم رو به جلوی زن، مرد را ده ها قدم به عقب می راند. برای زنی که فکر می کند، حساب همه چیز را کرده و تمام تلاشش را خرج کرده کنار آمدن با این موضوع، آسان نیست. اگر شما چنین احساساتی را تجربه کرده اید، باید بار دیگر گذشته تان را مرور کنید تا بدانید چرا در چشم همسرتان یک زن ایده آل جلوه نکرده اید؟ باید خاص باشیدیک مرد به دنبال زنی خاص می گردد که تا پایان عمر کنارش بماند و با او پیر شود. زنی که اهل شکایت نیست یا با نق نق کردن روزش را خراب نمی کند. مردها یک زن منطقی و با حساب و کتاب می خواهند که آن ها را در سراسر زندگی شان حمایت کند و در موقعیت های حساس همیشه بتوانند روی کمکش حساب کنند. از طرف دیگر زن ایده آل آن ها شباهت زیادی با همان کلیشه همسر در خانواده و اجتماع دارد. آن ها اغلب زنی را ستایش می کنند که مورد ستایش خانواده و اطرافیان شان قرار می گیرد و حتی اگر خودشان هم این واقعیت را ندانند در ناخودآگاه شان آن را پرورش داده و به تصمیم گیری های شان راه می دهند. باید قانع باشیدمردها دوست دارند، بعد از ازدواج همان طوری که پیش از این بوده اند بمانند. آن ها همسری می خواهند که با وجود معایب یا خلق و خوی خاص شان آن ها را بپذیرد و عاشق شان بماند. این ویژگی یکی از مهم ترین چیزهایی است که در ذهن مردها می گذرد. آن ها از سرکوفت خوردن بیزارند و دوست دارند همسرشان با همین اخلاقی که دارند و همین وضع زندگی ای که دارند بسازد و مدام برای تغییر کردن، آن ها را تحت فشار نگذارد. برخلاف اغلب زن ها که سعی می کنند، از مرد معمولی مقابل شان همسر ایده آل و رویایی بسازند، مردها دوست دارند با زنی زندگی کنند که به همین وضع موجود قانع باشد. باید سعی کنید زیبا باشیددرست است که زیبایی و وضعیت ظاهری نخستین موضوعی نیست که اغلب مردها به آن توجه می کنند اما این موضوع در انتخاب همسر آینده آن ها بی تاثیر هم نیست. انگار مردها دوست دارند از این طریق انتخاب شان را به رخ دیگران بکشند و یک افتخار کسب کنند. ظرافت و زیبایی در رفتار هم می تواند تاثیر مثبتی روی انتخاب آن ها بگذارد. گرچه معیارهای زیبایی از فردی به فرد دیگر متفاوت است اما همیشه با نگه داشتن حد وسط می توان از این که یکی از کاندیداهای ازدواج مردان اطراف تان هستید یا خیر مطمئن شوید. باید جاه طلب باشیدنمی توان در این مورد یک قانون بی چون و چرا صادر کرد اما اغلب مردهای امروز، به دنبال همسری می گردند که چیزی بیشتر از زنان دیگر دارد. یک مهارت خاص، دانش بالا یا شغلی که به آن افتخار کنند. مردهای امروزی زنانی را دوست دارند که در کنار تعهدات خانوادگی، امور روزمره کار و فعالیت های اجتماعی اش را هم جدی بگیرد. این موضوع به آن ها ثابت می کند آن زن قادر است زندگی خود را پیش ببرد و بیش از زنان اطرافش توانمند است. جاه طلبی هم برای مردان دلیل دوست داشتن یک زن است؛ زنی که برای رسیدن به اهدافش تلاش می کند و به سادگی عقب نشینی نمی کند. باید نیمی از مشکلات مال شما باشدسال ها از روزگاری که مردها بار خانه را یک تنه به دوش می کشیده اند گذشته است. مردهای امروزی دوست دارند زن شان دوشادوش آن ها حرکت کند، بحران های خانه را بشناسد و گاهی مانند آن ها استرس های زندگی بعد از ازدواج را به دوش بکشد. آن ها دوست ندارند تنها فکر کنند، تنها تلاش کنند، تنها نگران باشند و تنها عمل کنند. مردهای امروز به دنبال همسری هستند که در تمامی این لحظه ها کنارشان باشد و این مشکلات را مشکلات خودش بداند، نه این که اگر کاری برای حل کردن شان می کند آن را یک لطف تلقی کند. باید با فامیل و دوستان همسرتان دوست باشیدجدا شدن از زندگی مجردی در سال های بعد از ازدواج سخت ترین اتفاقی است که می تواند برای یک مرد بیفتد. مردها از تنهایی بعد از ازدواج می ترسند. آن ها دوست دارند روابط قبلی شان را این بار در کنار همسرشان تجربه کنند. رابطه با خانواده و اعضای فامیل شان و همین طور دوستانی که حضورشان برای آن ها اهمیت دارد. هیچ مردی نمی تواند بدگویی علیه دوست یا خانواده اش را تحمل کند و تمام عمرش را تنها و تنها با همسرش بگذراند. آن ها ترجیح می دهند، با ازدواج خانواده پیشین شان بزرگ تر شود نه این که از یک خانواده بیرون بروند و خانواده تازه ای را بسازند. اغلب مردها در ارتباط داشتن با آدم های تازه و شرایط تازه کمی مشکل دارند. آن ها دوست دارند، زن شان روابط اجتماعی خوبی داشته باشد و آن ها را در پیوند زدن به این اجتماع یاری دهد. گذشته از این، آن ها دوست دارند با ورود همسرشان به خانواده شان، روابط خانوادگی و فامیلی گرم تری را هم برای شان به همراه بیاورد و لاک تنهایی شان را از آن ها بگیرد. باید ستایش کنیددوست داشته شدن حس خوبی به آدم ها می دهد. مردها هم از این قاعده مستثنا نیستند. آن ها ترجیح می دهند، وقتی خسته از کار بر می گردند یک لبخند منتظرشان باشد و به خاطر این که زنی تا این حد دوست شان دارد به همه فخر بفروشند. خیلی از مردها زندگی خود را با اطرافیان شان مقایسه می کنند و تصویر ذهنی که دیگران به آن ها منتقل می کنند. برای شان اهمیت زیادی دارد. همین است که آن ها دوست دارند همسری فداکار و پر محبت داشته باشند و این موضوع را به دیگران هم نشان دهند. مردها دوست دارند همسرشان قدرت و توانایی شان را ستایش کند و به آن ها تکیه داشته باشد. آن ها از این که مستقل ترین زن جهان هم برای تصمیم گیری هایش با آن ها مشورت کند و در مشکلاتش به آن ها تکیه کند لذت می برند. باید با منطق باشیدگرچه خیلی از زن ها گمان می کنند با فداکاری تمام و کمال می توانند یک مرد را عاشق خود کنند اما واقعیت این است که مرد ها ترجیح می دهند، همسرشان عقاید و نظرات خودش را داشته باشد. مردها بیشتر به زنان با اعتماد به نفس توجه می کنند و دوست دارند به جای خمیری که به آن شکل می دهند، یک زن قدرتمند و منطقی را انتخاب کنند که دوشادوش شان برای ساختن یک زندگی خوب انرژی می گذارد. باید پیشرفت کنیدیک زن هرچه قدر هم که باهوش و زیبا و تحصیل کرده باشد، اگر روند پیشرفتش را بعد از ازدواج متوقف کند، نمی تواند یک همسر ایده آل باشد. مردها دوست دارند زن شان به دنبال یادگرفتن چیزهای جدید باشد و حتی بعد از مادر شدن هم آنقدر با زمانه پیش برود که بتواند مایه افتخار او و فرزندانش شود. برای مردهای پرمشغله تنها داشتن یک همسر خانه دار و هنرمند کافی نیست بلکه آن ها به دنبال زنی دنیا دیده می گردند که موضوعات روز را می شناسد و هیچ وقت دست از یادگرفتن و پیشرفت بر نمی دارد. شنبه 21 مرداد 1391برچسب:, :: 14:50 :: نويسنده : مهدخت نبوی فرستادن کودک به اتاق خواب و تنظیم ساعت خواب او در سنین پیش از دبستان، تجربه نسبتا سختی برای والدین است. رابین گودمن (Robin Goodman) روانشناس کودکان در این زمینه نکاتی را جهت دستیابی به یک روش مناسب در کودکان 3 تا 5 سال پیشنهاد کرده است که در ادامه می خوانید.
● ساعت خواب ثابت برای کودکتان در نظر بگیرید ▪ ساعت خواب کودکان باید ثابت باشد، یک ساعت خاص را در نظر بگیرید، اولین بار کودک خود را در آن ساعت روانه تختخواب نمایید و شب های دیگر، حتی تعطیلات آخر هفته آن ساعت را معیار فرا رسیدن زمان خواب کودکتان قرار دهید. برای بیدار شدن از خواب نیز همین رویه را ادامه دهید. توجه داشته باشید هر قدر کودکتان زودتر از خواب بر خیزد بهتر است، زیرا شب زودتر خسته می شود و در ساعت مقرر به آسانی به خواب می رود. ▪ نوع فعالیت کودک در طول روز، بر خواب شب او تاثیر مستقیم دارد، کودکان و نوجوانان در صورتی که در هوای آزاد قرار بگیرند و فعالیت های فیزیکی انجام دهند، بسیار راحت تر به خواب می روند. بنابراین سعی کنید تا حد امکان در برنامه روزانه کودکتان فعالیت های فیزیکی را نیز بگنجانید. ▪ بهترین زمان برای خوابیدن کودک را در نظر داشته باشید، به تدریج با نزدیک شدن به ساعت مورد نظر، کودک احساس خواب آلودگی کرده و برای به خواب رفتن کاملا آماده می گردد. ویژگی های فردی کودکتان را بشناسید، مهم این نیست که کودکان را وادار کنیم تعداد ساعت مشخصی بخوابند، بلکه نکته مهم تر این است که کودک در آن زمان به خواب عمیق فرو رفته و به استراحت بپردازد. ▪ در نظر داشته باشید که پس از فرا رسیدن ساعت خواب کودک، بد نیست او را برای مدتی تنها بگذارید تا در آرامش به خواب رود. لزومی ندارد والدین تا به خواب رفتن کامل کودک در کنار او باشند. هر کودک نیاز به یادگرفتن این نکته دارد که چگونه باید به تنهایی بخوابد. ● روشی مناسب را به کار گیرید ▪ در برخی از کودکان شما می توانید به سادگی با گفتن این جمله که "پانزده دقیقه بیشتر به وقت خواب باقی نمانده، وقت آماده شدن برای رفتن به رختخواب است" کودکتان را روانه اتاق خواب نمایید. ▪ مراحل مختلفی را برای دستیابی به روش مناسب دنبال کنید، برای مثال کارهای زیر را درنظر بگیرید: پس از حمام گرفتن، کودک یک کتاب داستان را انتخاب می کند، پدر یا مادر بر روی صندلی همیشگی می نشیند. در پایان، ماجرا با بوسیدن و در آغوش گرفتن کودک و خاموش کردن چراغ اتاق پایان می یابد. ▪ این کار را ادامه دهید، استفاده از یک روش ثابت منجر به تغییر عادت کودک می شود. خوابیدن نیز عادتی است که کودک باید آن را بیاموزد و با تکرار این کار در خوابیدن مهارت پیدا می کند. دقت داشته باشید که هیچگاه یک روش ثابت در کودکان مختلف به یک نتیجه واحد نمی انجامد، هر کودکی روش خاصی نیاز دارد. والدین باید با شناخت کامل کودک خود، طریقه مناسب را بیابند. اگر یک روش جواب نداد، آن را تغییر دهید. ● مکان مناسب خواب کودک را فراهم کنید ▪ بهترین روش این است که از قرار دادن وسایل الکترونیک مانند کامپیوتر، تلویزیون یا بازی های ویدیویی در اتاق خواب کودک اجتناب کنید. ▪ قبل از خواب اجازه ندهید کودکتان خوراکی های محرکی که مانع خواب او می شوند مانند شکلات و امثال آن را مصرف کند، بهتر است از دیدن فیلم ترسناک و تحرک بیش از اندازه کودک پیش از خواب نیز بپرهیزید. ▪ اتاق خواب کودک را از اسباب بازی پر نکنید. ▪ به خواسته های کودکتان در این مورد توجه کنید و آنها را رعایت کنید. برخی کودکان چراغ خواب دوست دارند، برخی ترجیح می دهند درب اتاق نیمه باز بماند یا حتی شخصیت کارتونی یا عروسک مورد علاقه شان را با خود به رختخواب ببرند. ● از عادات بد اجتناب کنید ▪ هیچگاه به تختخواب رفتن و خوابیدن را به عنوان تنبیه در مورد کودک به کار نگیرید. در مواقع لزوم استفاده از جمله " خوب ... دیگر کافی است، وقت خواب فرا رسیده " بسیار مناسب تر از جملات تهدید آمیزی چون : "اگر بلافاصله دست از این کار برنداری، مجبور می شوی به تختخواب بروی " خواهد بود. ▪ از به خواب رفتن در تختخواب کودکتان بپرهیزید، زیرا ممکن است او نیمه شب به ناگهان از خواب برخیزد و با دیدن شما در کنار خود هراسان شود. ▪ هیچگاه کودک را تشویق نکنید در تختخواب شما بخوابد زیرا ممکن است این کار برای او عادت شود. به جز در موارد استثنایی که کودک با مشکلی مانند بیماری، تب و یا کابوس های شبانه روبرو شده، به او تلقین کنید که بهترین و راحت ترین جا برای خوابیدن تختخواب خودش است. به طور کلی هر کودک باید یاد بگیرد چگونه در تختخواب خودش بخوابد. ● اگر کودک نیمه های شب از خواب پرید ▪ با ملایمت با او رفتار کنید، اعتماد به نفس لازم برای به خواب رفتن مجدد را به کودک بدهید. برخی مواقع اطمینان دادن به کودک آسان ترین و تنها چاره کار است. ▪ در چنین مواقعی از صحبت کردن و بحث دوری کنید، اگر کودک خواب بدی دیده، هرگز در آن حالت از او نخواهید خوابش را تعریف کند و مطلقا وارد جزییات نشوید. ▪ هیچگاه مراحل انجام شده برای خواب کودکتان را تکرار نکنید، مثلا مجددا کتاب داستان برای او نخوانید، بلکه خیلی راحت با قضیه برخورد کنید و به کودک تلقین کنید که قادر است به آرامی ادامه خوابش را دنبال کند. ▪ صبح ها کودک را به دلیل خوابیدن در اتاق خودش تشویق کنید و به او جایزه بدهید. این کار به سرعت تاثیر می گذارد و برای پایان روز تدارک مناسبی است. ● اگر مشکل به روش های فوق حل نشد، چه باید کرد؟ ▪ بی خوابی کودکان در شب، ممکن است دلایل بسیاری داشته باشد، طبیعتا راه حل های بی شماری نیز برای مقابله با آنها وجود دارند. ممکن است شما نیاز داشته باشید در مورد بی خوابی کودکتان با یک پزشک متخصص کودکان مشورت کنید. ▪ اگر کابوس های شبانه، ترس و نگرانی به هنگام خواب در کودکتان ادامه پیدا کرد، بهتر است ریشه این ترس را بیابید. ممکن است این احساس کودک از مشکلاتی در مدرسه، یک مشکل روحی و یا مشکلات خانوادگی ناشی شده باشد. ▪ اگر مدت زمان خواب کودکتان بیش از حد طولانی یا بیش از انداره کوتاه است، این موضوع را جدی بگیرید و دلیل آنرا پی گیری نمایید. ممکن است منشاء این قضیه مشکلات روحی و روانی کودک باشد. سایت فریا سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, :: 19:1 :: نويسنده : مهدخت نبوی
برنده و بازنده
سیدنی . جی . هریس نویسنده ای سرشناس و واقع گراست كه رموز برنده شدن را در میدان زندگی می شناسد و برای موفقیت در آن ، راه هاي ساده اي پیشنهاد میكند . اگر برنده بودن را به عنوان هدف زندگی خود انتخاب كرده ایم و تا كنون فرصت مطالعه كتاب " برنده و بازنده " اين نويسنده را نداشته ايد ، خلاصه این کتاب می تواند راهنمای خوبی برای شما باشد .
شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, :: 23:56 :: نويسنده : مهدخت نبوی
دویست و پنجاه سال پیش از میلاد؛ در چین باستان؛ شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند، تا دختری سزاوار را انتخاب کند.
وقتی خدمتکار پیر قصر، ماجرا را شنید غمگین شد چون دختر او هم مخفیانه عاشق شاهزاده بود. دختر گفت او هم به آن مهمانیخواهد رفت.
مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا. دختر جواب داد: می دانم که شاهزاده هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.
روز موعود فرا رسید و همه آمدند. شاهزاده رو به دختران گفت: به هر یک از شما دانه ای می دهم، کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گلرا برای من بیاورد، ملکه آینده چین می شود. ...
همه دختراندانه ها را گرفتند و بردند. دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت. سه ماه گذشتو هیچ گلی سبز نشد، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود، گلی نرویید.
روز ملاقات فرا رسید، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدانهای خود داشتند.
لحظه موعود فرا رسید شاهزاده هر کدام از گلدانها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود!
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است.
شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند: گل صداقت... همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود...
یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, :: 13:42 :: نويسنده : مهدخت نبوی
یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 19:37 :: نويسنده : مهدخت نبوی
برای بدست آوردن موفقیت در زندگی،یکی از امور لازم،همان احساس مسؤلیت است،احساس مسؤلیت نه تنها در شغل آدمی مهم است بلکه در زندگی داخلی و خانوادگی نیز بسیار حائز اهمیت میباشد،مسؤلیت ادارهء امور داخلی خانه(تربیت فرزندان و تنظیم امور خانه)بعهده زنها و ادارهء امور خارج از منزل از قبیل تهیهء وسائل راحتی همسر و سایر افراد خانواده،همگی بعهده مردها واگذار شده است. ولی باوجوداین،اسلام طی دستوراتی مردها را تشویق میکند که داوطلبانه در امور مربوط بهمسر خود نیک کمک کرده او را یاری دهند باین ترتیب شرکت داوطلبانه شوهرها در کارهای خانه نشانهء توجه اسلام به پدیدآوردن صمیمت و وحدت در میان اعضای خانواده است. شوهر دلسوز و مهربان همیشه به همسر خویش این فرصت را میدهد که کمی بیشتر استراحت کند و انتظار دارد وقتی که بخانه برگشت در کنار خود یک انسان سرحال و بانشاط را ببیند نه کلفتی را که از شدت کار خسته شده است،و همواره میخواهد او را هم زبان خود بداند و ماجراهای روزانه خود را برای او حکایت کند نه اینکه وقتی بخانه برمیگردد و همسر خود را منتظر ورود او میبیند عصبانی شود، چرا که او انتظار داشت در هر حال بکاری مشغول باشد و دمی از آن نیاساید! واضح است که زن،این همکاری صمیمانه را بحساب محبت و صمیمیت نسبت بخود میگذارد و همواره بعنوان ساپسگزاری از این کمک خدا- پسندانه در جلب بیشتر رضایت شوهر خود میکوشد و خود را در مقابل شوهر باوفای خود مدیون میداند. حقیقت این است که این نوع همدردی و تعاون دریچهء اطمینانی است که خانواده را از انفجارها و انواع اختلافات و ناراحتیهای خانوادگی و احیانا جدائیها محفوظ نگاه میدارد. این رویهء نیکو یکی از توصیههای پیامبر اکرم (ص)بمسلمانان میباشد:«من حسن بره باهله زاد اللّه فی عمره»۱ یعنی:«کسیکه نیکی او بهمسر و فرزندانش برسد، خداوند عمر او را طولانی میکند»زیرا واضح است زن و فرزند در مقابل این نیکی،او را در دفع مشکلات و ایجاد راحتی و آرامش و در نتیجه ازدیاد عمر و سلامتی جسم و جانش،کمک میکنند.در برخی از روایات،خدمت بهمسر بعنوان کفارهء گناهان و باز- دارنده غضب پروردگار توصیف شده است. رسول اکرم(ص)به امیر مؤمنان علی(ع)فرمود: «خدمة العیال کفارة الکبائر و یطفیء غضب الرب»۲/«کمک به خانواده،کفارهء گناهان است،و آتش غضب پروردگار را خاموش میسازد.» روش پیشوایان مذهبی نیز مؤید این اخبار میباشد و بهترین سرمشق زندگی مسلمانان است.در احادیث معتبر نقل شده است که علی(ع)هنگامیکه وارد منزل میشد و میدید فاطمه(ع)درصدد تهیه آرد و خمیر کردن آن و پختن نان برای افراد خانواده می- باشد آنحضرت فوری بجمعآوری هیزم و روشن کردن تنور و یا رسیدگی با مور بچهها و سیراب کردن آنان و نظافت منزل میپرداخت۳ مرد نه تنها باید کمک بهمسر خود نماید بلکه از سختگیری و اعمال خشونت جز در موارد لازم در مورد همسر باید بپرهیزد و در ایجاد محبت و جلب رضایت و حفظ روابط حسنه بین خود و همسر خویش همواره بکوشد زیرا ممکن است در برخی از مواقع زن،بهر جهتی خواه بعلت کم حوصلگی،کوتاهی و یا نرسیدن و غفلت و یا آمدن مهمان و مشکلات بچهداری به انجام پارهای از امور خانه نرسد،لازم است مرد در این صورت بردباری به خرج دهد بیتابی نکند و طریق مدارا را پیش گیرد حتی همت کرده کارهای انجام نیافته را،خود انجام دهد. پیغمبر اکرم(ص)میفرمود:«جبرئیل هموراه به من در مورد زنان توصیه میکرد حتی اینکه گمان کردم مردان(همیشه و در هر حال)باید با زنان خود بسازند و از یکدیگر جدا نشوند مگر در مواردیکه همسرانشان بآنان خیانت کرده،راه انحراف را آشکارا برگزینند۴». گرامی داشتن همسر و سازش با او از جمله حقوق زن بر مرد میباشد و روایات زیادی در این مورد وارد است،از جمله روایتی از امام صادق(ع)نقل شده است که فرمود:بدان خداوند زن را برای مردان،مایهء آرامش روح و سبب انس و الفت قرار داده است،زن نعمتی از نعمتهای خداوند میباشد پس باو اکرام کن و با او مدارا نما و در مورد او دلسوزی کن زیرا او در حمایت مرد میباشد...و هنگامیکه خطائی از او صادر شود عفو و اغماض کن۵ بدیهی است در این دستورات صلاح مرد و زن هر دو در نظر گرفته شده و استحکام خانواده از هر جهت موردنظر بوده است زیرا اگر مرد از در آشتی و صلح و سازش با زن خود وارد نشود نتیجهای جز عداوت و کینه و ناراحتی و دلخوری و دلتنگی دائم نخواهد داشت. خداوند کسانی را بیشتر دوست دارد که در مقابل تندخوئیهای همسر خود حوصله و تحمل داشته باشند و بزندگی خانوادگی باندازهای اهمیت قائل شوند که حتی الامکان در جهت انحلال آن اقدام ننمایند. رسول خدا(ص)فرمود:«کسیکه با تندخوئی همسر خود،بسازد،خداوند ثواب شکرگزاران را باو عطا میفرماید» دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:42 :: نويسنده : مهدخت نبوی
رداي معلمي را بر تن كردن در ايران ما ، يعني پذيرفتن بسياري مسائل چون حقوق كم و عدم تامين اجتماعي در خور و نداشتن آينده مالي و هزار درد بي درمان ديگر . آيا واقعا حق اين فرهيخته ترين بخش جامعه چنين است ؟ آيا آن مقام رفيع معلم كه سرنوشت و آينده كشور از طريق فرزندان ما در دستان اوست بايد پس از يك روز سنگين كاري ، مسافر كشي كند و دست فروشي تا خرج زندگي را در حد خوردن و نمردن تامين نمايد... پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:28 :: نويسنده : مهدخت نبوی
![]() گلها جواب زمینند به سلام آفتاب:نه زمستانی باش که بلرزانی، نه تابستان که بسوزانی،بهاری باش که برویانی.هفته معلم را به تمام معلمان واساتید بزرگوارم تبریک میگویم. پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:16 :: نويسنده : مهدخت نبوی
پندهای از دالایی لاما
۱-به خاطر داشته باش که عشقهای سترگ ودستاوردهای عظیم، به خطر کردنها و ریسکهای بزرگ محتاجاند.
یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:13 :: نويسنده : مهدخت نبوی
خيانت ،آخر رابطه با همسر؟![]() به رغم تصور بسياري از همسران، بروز خيانت در زندگي مشترک، به معناي رسيدن به بنبست نيست، هنوز ميتوان ازدواج را از نابودي نجات داد. شايد خيلي از افرادي که با موضوع خيانت همسر مواجه ميشوند، تصور کنند بخشيدن همسر خطاکار ، خود خطايي بزرگتر است که تنها باعث ميشود همسرشان به خودش اجازه دهد تا اين خطا را بيشتر انجام دهد. در اينکه عدهاي افراد وجود دارند که واقعا به دنبال سوء استفاده هستند، شکي نيست اما اين قانون در مورد عده زيادي نيز صدق نميکند. احتمالا افرادي که اصرار به نبخشيدن دارند ، متوجه نيستند که اين کار چه آسيب شديدي را به جسم و البته مهمتر از آن به روح و روان آنها وارد ميکند و علاوه بر آن، چطور زندگي آنها را مختل کرده و آنها را کاملاً از هر چه ميتواند باعث شاديشان شود ، محروم ميکند. بسياري از مواقع اصرار بر بخشيدن و برداشتن قدمهاي مثبت بيشتر به نفع يک نفر است و آن خود ما هستيم! دليل خيانت، از يک همسر به همسر ديگر بسيار متفاوت است. دليل اتفاقي که براي زندگي شما افتاده، ميتواند تأثير زيادي روي تصميم شما بگذارد و برخورد شما را بسيار متفاوت کند.
پيتمن- يکي از روانشناساني که سالها روي موضوع خيانت کار کرده است- دلايل اين موضوع را در چند دسته تقسيم ميکند. آشنايي با اين دلايل ميتواند به شما در تصميمگيري درستتر کمک کند. او ميگويد علت خيانت همسران معمولا در چهار دسته قابل تقسيمبندي است. خيانت از نوع تصادفي : منظور اين است که گاهي اوقات فرد واقعا قصد عهدشکني ندارد، برنامهريزي قبلي نيز براي اين کار ندارد اما آرام آرام در محيط بيرون از خانه به کسي علاقهمند شده و بعد از مدتي بدون اينکه خودش تصميم داشته باشد، خود را درگير رابطهاي خارج از ازدواج ميبيند. البته خيانتهاي تصادفي فقط شامل اين يک مورد نميشود؛ گاهي اوقات دوري همسران از همديگر يا در دسترس نبودن به خاطر بيماري يا بارداري باعث ميشود يکي از همسران به رابطه خارج از ازدواج سوق پيدا کند نکته اصلي در شناسايي اين دسته اين است که همسري که مرتکب خطا شده است، اصرار دارد که اين يک اتفاق بوده و خودش نميخواسته اين طور بشود يا فکرش را نميکرده که اين اتفاق بيفتد. پشيماني جدي همسر خطا کار بعد از مشخص شدن موضوع و آمادگي براي جبران، نشانه دوم براي شناسايي اين دسته است. ![]() علاقه به تنوع در روابط : چيزي که بيشتر در مردان ديده ميشود و اين دسته افراد قبل از ازدواج هم سابقه دوستي با چندين زن به صورت همزمان را در پروندهشان دارند. معمولا پشيماني در اين دسته زود گذر و ناپايدار است. خيانتهاي عاطفي : در اين دسته، افراد معمولا عاشق فرد ديگري شده و ارضاي نيازهاي خود را در اين فرد ميجويند. در اين دسته، رابطه عاطفي بسيار پر رنگتر است و کمتر رابطه جنسي با فردي- خارج از ازدواج- ديده ميشود. کيفيت رابطه همسران با همديگر نقشي تعيين کننده در بروز اين دسته از خيانتها دارد. خيانت با اطلاع طرف مقابل: زماني است که هر دوي همسران اطلاع دارند که يکي از آنها يا حتي هر دوي آنها دست به خيانت زده اما به دلايلي چشم پوشي کرده و اجازه ميدهند تا موضوع ادامه پيدا کند به عنوان مثال زماني که همسر معتاد زني ميداند که همسرش با افراد ديگر رابطه دارد اما به خاطر منافع مادياي که آن روابط به دنبال دارد ، چشم خود را ميبندد تا بتواند از اين طريق پول خريد مواد خود را تامين کند. بسته به اينکه دليل اتفاقي که در رابطه ازدواج شما افتاده، کدام يکي از موارد بالا باشد ، قطعا برخورد شما نيز متفاوت خواهد بود. واقعيت اين است که صحبت ما با دسته آخر نيست؛ زماني که همسران به دلايلي ترجيح ميدهند، چشم خود را ببندند. دسته دوم نيز به نوعي از بحث ما خارج هستند. ممکن است در ظاهر چنين افرادي اظهار دارند که نيازهاي شان در ازدواج تأمين نميشود و با تغيير رفتار همسر، همه چيز درست خواهد شد اما معمولا اين تغيير چيزي را عوض نميکند. براي تغيير واقعي، اين خود فرد است که بايد مسير سخت و البته نسبتاً طولانياي را طي کند تا بتواند عوض شود. به اين ترتيب ميتوان گفت که روي صحبت ما در اينجا با دو دسته اول و سوم است؛ زماني که به صورت تصادفي خيانت صورت گرفته است و زماني که نيازهاي عاطفي ارضا نشده، علت اصلي اين امر بوده است. ![]()
قبل از اينکه هر کاري بتوانيد بکنيد ، به خودتان فرصت دهيد. داشتن احساس خشم و عصبانيت، سرخوردگي، جا خوردن و شوکه شدن و حتي اضطراب و نگراني شديد ، در اين شرايط کاملاً طبيعي است. يادتان باشد هر چه تلاش کنيد که منطقيتر برخورد کنيد ، احتمالا نتيجه برعکستري ميگيريد. دور شدن براي مدتي کوتاه از همسرتان شايد بتواند به آرامشدن تان کمک بيشتري کند. کمک گرفتن از مشاور يا روانشناس در اين مرحله ميتواند گزينه خوبي براي شما باشد. صحبت کردن و بيان کردن احساسات تان با فردي که سوگيري ندارد و شما نيز ترس از آبروريزي نداريد ، ميتواند به شما در آرام شدن و البته رسيدن به جمعبندي در مورد اين موقعيت جديد کمک خوبي کند.
تصور اشتباهي که وجود دارد اين است که اگر فردي ميخواهد با همسري که خيانت کرده زندگي کند ، بايد يا او را در اولين فرصت ببخشد يا با حالت قهر به زندگي با او ادامه دهد ، در حالي که حالتهاي ديگري نيز وجود دارد: اول از همه توجه داشته باشيد که لازم نيست همسرتان را خيلي زود ببخشيد!
تصور نکنيد که قصد اين است که دلخوري را در دلتان براي سالها نگه داريد اما فراموش نکنيد که فشار وارد کردن به خود براي بخشيدن، در واقع نوعي سرکوب کردن احساسات است، پس لطفا در عوض سرکوب کردن بيدليل احساسات، سعي کنيد اين فرآيند آرام آرام اتفاق بيفتد. شايد بهترين حالت اين است که شما بتوانيد به جمعبندي خوبي درباره موضوع پيش آمده، همسرتان و خواستههاي خودتان برسيد. براي اين کار شما بايد در سه زمينه به خوبي به رابطهتان فکر کنيد؛ گذشته، حال و آينده . در گذشته چه اتفاقاتي بين شما افتاده است؟ رابطه شما چطور بوده است؟ آيا شما نيز در اتفاقي که افتاده دخيل بودهايد؟ رفتار همسرتان چطور بوده است؟ حالا که متوجه شدهايد چنين اتفاقي افتاده چه احساسي به همسرتان داريد؟ رفتار او چطور است؟ آيا پشيمان شده است و خودش نيز دلش ميخواهد قدمي بردارد؟ اگر بچه داريد، وضعيت آنها اين روزها چگونه است؟ و... شايد مهمتر از همه آينده شماست که بايد به آن توجه داشته باشيد؛ براي آينده فرزندتان چه برنامهاي داريد؟ آيا ميخواهيد از همسرتان جدا شويد؟ بعد از آن ميخواهيد چه کار کنيد؟ حالا با توجه به همه آنچه در گذشته بين شما گذشته، آنچه در زمان حال اتفاق افتاده و آنچه براي آينده برنامهريزي کردهايد، سعي کنيد جمعبندي منظمي از اين موقعيت جديد و خواستههايي که داريد ، داشته باشيد. گاهي اوقات علت خيانت يکي از همسران، رابطه عاطفي آسيب ديده درگذشته است. به عبارتي قبل از خيانت، نوعي طلاق عاطفي را در خانواده شاهد هستيم. در اين شرايط با بروز خيانت و لو رفتن موضوع، اين فاصله عميقتر شده و تقاضا براي طلاق به عنوان گزينهاي جدي مطرح ميشود.دراين موارد مي توان در صورت پشيماني کسي که خيانت کرده با اصلاح رابطه به حفظ ازدواج اميد وار بود. يکي ديگر از دلايلي که در بروز خيانت موثر است، ارتباط جنسي مشکلدار همسران است. منظور از مشکل، عدم رضايت يکي از طرفين يا هر دو نفر است . در اين موارد اول از همه يادتان باشد رابطه جنسي رضايت بخش داشتن، موضوع کماهميتي نيست و دوم آنکه براي بهبود رابطه در اين بخش لازم است از متخصصان اين زمينه کمک بگيريد. در بسياري از موارد بهبود رابطه در اين بخش، رضايت همسران از رابطه را به صورت کلي بهتر کرده و پيوند عاطفي را نيز قويتر کند. ممکن است چند هفته از خبردار شدن شما از موضوع بگذرد و شما با وجود اينکه دلتان ميخواهد همسرتان را ببخشيد اما نميتوانيد و همين جلوي هر اقدام سازنده بعدي را گرفته است. اگر چنين شرايطي داريد ، شايد بد نباشد بدانيد احتمال بروز خيانت با ميزان رضايت همسران از رابطهشان، ارتباط مستقيمي دارد. اين به آن معناست که هر چه رضايت از رابطه بيشتر باشد، احتمال بروز خيانت کمتر ميشود. فراموش نکنيد که هر کدام از همسران نقش موثري در ايجاد ميزان رضايت دارند. شايد اگر شما ميتوانستيد مشکلات رابطهتان را زودتر شناسايي کرده و قدمهايي براي آن برداريد، اين اتفاق نميافتاد. احتمالا با توجه به اين نکات متوجه شدهايد که به هر صورت هر فردي تا حدي، کم يا زياد، در اينکه همسرش خيانت کند، موثر است. (البته گروه اول وسوم )گاهي اوقات توجه به اين نکته ميتواند از عصباني ماندن براي زمانهاي طولاني جلوگيري کند و از سويي باعث شود تا انگيزه بيشتري براي تغيير کردن و بهبود رابطهمان داشته باشيم.
شانس هم چیز کمی نیست!!! منبع : همشهري خانواده - با تغيير و تلخيص تنظيم براي تبيان :داوودي شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:38 :: نويسنده : مهدخت نبوی
پاسخ ها : چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:47 :: نويسنده : مهدخت نبوی
علل و انگيزه هاي ناسازگاري فرزندان 1-علل ارثي نحوه برخورد با کودکان ناسازگار اگر خود تحت فشارهاي رواني ناشي از زندگي و کار قرار داريم و نمي توانيم رفتار و گفتار خود را کنترل کنيم، بهتر است قبل از انجام هرکاري در مورد فرزند به فکر روشي براي کنترل فشارهاي خود باشيم که تحقيقات نشان داده است اگروالدين بتوانند برخي رفتارهاي خود را تغيير دهند فرمانبري کودک بيشتر خواهد شد. افکار غلط و انحرافي درباره فرزند خود نداشته باشيم. مثلا فرزندم اين کار را مي کند تا حرص مرا در بياورد. يا او باعث تمام مشکلات در خانه است. چنين افکاري زمينه به وجود آمدن احساس بسيار بد را نسبت به فرزند مهيا مي کند و یقينا بر رفتار ما و او اثر منفي مي گذارد. به جاي سخنراني و بحث و جدل، کوتاه و موثر با لحني محکم ولي در کمال آرامش به او گوشزد کنيم که رفتارش در ما چه تاثيري گذاشته و اگر از اين رفتار خود دست برندارد چه عاقبتي در انتظار اوست. انجام دادن خواسته هايمان را وظيفه او ندانيم بلکه بعد از انجام دادن دستوراتمان او را با کلام و هداياي مورد علاقه تشويق نماييم. عوامل مشکل ساز را شناسايي و در جهت رفع آنها اقدام کنيم. به نيازهاي جسمي، عاطفي، رواني، اجتماعي، اقتصادي فرزندان بيشتر توجه کنيم. سعي کنيم فرصتي را ايجاد کنيم تا کودکان بتوانند نسبت به رفتارهاي نامناسب خود فکر کنند. ارتباط خود را با مدرسه و مسوولان بيش از پيش تقويت کنيم. از تنبيه بدني اکيدا خودداري نموده و در صورت نياز از محروم سازي هاي کوتاه مدت استفاده کنيم. از سرزنش و تحقير کردن و مقايسه فرزندان مخصوصا جلوی دیگران جدا خودداري کنيم. دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:54 :: نويسنده : مهدخت نبوی
در جامعه ما تصویر سنتی پدران نشاندهنده آن است که آنها در مراقبت از کودک هیچ نقشی نداشته اند، هنگام تولد کودک در اتاق انتظار میمانند، تعویض پوشک یا گرم کردن بطری شیر را هرگز به عهده نمیگیرند، پای خود را به مهدکودک نمیگذارند و تربیت فرزند را تقریبا به طور کامل به همسرانشان میسپارند. این پدران افسانهای که به ایفای نقش اختصاصی نانآور خانواده سرگرم بودند، الگویی مقتدر اما دور از دسترس برای فرزندان خود بوده و بندرت شرکای فعالی در تربیت فرزندانشان محسوب میشدند. پژوهشها نشان میدهد که تاثیر پدر بر فرزند ماندگار است و کودکان براستی به پدر نیاز دارند، اما به یاد داشته باشید وجود هر پدری مفید نیست. زندگی کودکان تحت تاثیر پدرانی که از نظر عاطفی حضور دارند، برای فرزندان خود ارزش قائل میشوند و در ناراحتیها و نگرانیها میتوانند فرزندانشان را آرام کنند بسیار بهتر میشود اما در عوض پدرانی که خشونت میوزند، عیبجو هستند، فرزند خود را تحقیر میکنند یا از نظر عاطفی سرد هستند میتوانند بشدت به فرزند خود آسیب برسانند. مدتهاست که روانشناسان بر این باورند که دخالت و نقش پدر در بزرگ کردن فرزند بسیار مهم است شواهد روزافزون علمی حاکی از آن است که پدرهای علاقهمند بویژه آنهایی که از نظر عاطفی در دسترس هستند، در خوشبختی فرزندانشان نقش منحصر به فردی را ایفا میکنند. در واقع پدرها میتوانند به شیوههایی بر فرزندان تاثیر بگذارند که مادرها نمیتوانند بویژه در زمینههای روابط با دوستان و موفقیت تحصیلی هنگامی که پدر از احساسات فرزندانش با خبر است و میکوشد تا به آنها در حل مسائلشان کمک کند، بچهها در مدرسه و ارتباط با دیگران موفقتر هستند. بعکس پدری که نسبت به عواطف فرزندانش خشن، ایرادگیر یا بیاعتناست، میتواند تاثیری بسیار منفی بر آنها بگذارد و احتمال آن که فرزندان چنین پدری در انجام تکالیف درسی ناموفق باشند، با دوستانشان بیشتر دعوا کنند و از سلامت روانی خوبی برخوردار نباشند، بیشتر است. این تاکید بر نزدیکی عاطفی پدر به این معنا نیست که رفتار متقابل مادر با فرزندانش بر آنها تاثیری ندارد. تاثیر مادر بر فرزندانش بسیار مهم است، اما طبق مطالعات تاثیر پدر میتواند بسیار شدیدتر باشد، خواه آن تاثیر مثبت باشد یا منفی. برای نمونه فرزندان در خانوادههایی که پدر غایب است در ارتباط با مدرسه و همسالان گرفتار مسائل و مخاطرات جدیتر هستند. پسرانی که پدر در زندگیشان حضور ندارد، دریافتن تعادل بین قاطعیت مردانه و خویشتنداری دارای مشکل هستند و این در حالی است که کسب این مهارتها با بزرگ شدن پسرها و تلاش بیشتر آنها برای دوستیابی، موفقیت تحصیلی و اهداف شغلی روز به روز مهمتر میشود. همچنین دخترانی هم که پدرانشان در زندگی آنها حضور فعال و موثری دارند، به احتمال بیشتر در بزرگسالی روابط سالمی با همسر خود برقرار میکنند. بسیاری از پژوهشگران معتقدند که پدرها به طور عمده از طریق بازی بر فرزندانشان تاثیر میگذارند. آنان معمولا بازیهایی را انجام میدهند که با فعالیت بدنی و هیجان بیشتری همراه است. همچنین پدرها بیشتر با صداهای ضربهای توجه نوزاد را جلب میکنند و شلوغبازیهای بیشتری در بازیها انجام میدهند که این نوع روش شلوغ و بینظم پدر در بازی راه مهمی را باز و به کودک کمک میکند تا درباره عواطف بیاموزد. کودکانی بهترین مهارتهای اجتماعی را در خود پرورش میدهند که پدرانشان بر همکنش مثبتی با آنها دارند و اجازه میدهند که کودک خود مسیر بازی را تعیین کند. برخی پدران در نقش راهنمایان عاطفه هستند. آنها عواطف منفی کودک را نادیده نمیگیرند یا با آن مخالفت نمیکنند، بلکه به فرزندانشان نشان میدهند که آنها را درک و سپس آنها را راهنمایی میکنند تا نسبت به احساسات منفی خود واکنش مناسبی نشان دهند. طبق بررسیها، کودکانی کمترین نمرات و بدترین روابط اجتماعی را دارند که پدرانشان سرد، قدرتطلب، ستیزهجو و مداخلهگر بودند. در یک تحقیق پژوهشگران متوجه شدند پدرانی که طی یک تمرین بازی ویدئویی فرزندانشان را مسخره و تحقیر میکردند و برای اشتباهاتشان آنها را سرزنش میکردند یا کنترل بازی را خود به دست میگرفتند و به کودکان نشان میدادند که بیکفایت هستند، فرزندانشان بیشتر از بقیه دچار مشکل بودند. این بچهها با دوستانشان رفتارهایی ستیزهجویانه داشتند، در مدرسه ناموفقتر از دیگران بودند و مسائلی داشتند که معمولا به بزهکاری و خشونت در آنان منتهی میشد. به طور کلی در مقایسه با واکنشهای پدر، کیفیت ارتباط با مادر آنقدر در موفقیت یا شکست آینده فرزندان در مدرسه و با دوستانشان سرنوشتساز نیست. شاید بتوان گفت علت این تاثیر شدید پدر برفرزند این است که رابطه پدر فرزند عواطف بسیار قدرتمندی را در کودک بر میانگیزد. نقش پدر در رشد هویت جنسی فرزندان محققان مسائل جنسی معتقدند که تاثیر پدر بر رفتار جنسی کودک بیش از تاثیر مادر است، البته در اینجا جنسیت معنایی فراتر از سکس دارد. این مساله نهتنها شامل خصوصیات جسمی و تغییرات کودک در حال رشد است، بلکه احساسات و رفتارهای مرتبط با این خصوصیات فیزیکی را هم شامل میشود. کیفیت رفتار پدرانه با یک فرزند پسر مهمترین عاملی است که دید وی را از مذکر بودن خویش شکل میدهد. در اینجا منظور از مذکر بودن خشونت، سلطهطلبی، جسارت، ناآرامی و پرسروصدا بودن نیست بلکه مذکر بودن به معنای قاطعیت، مثبت بودن، مسوولیتپذیری، منطقی بودن و توانایی ایجاد تغییر در موقعیتهای سخت است که این تواناییهای اساسی فقط بر پایه تربیت صحیح، محبت و توانایی عشق ورزیدن استوار است. پدری که با وجود ویژگیهای مردانه بسیار محبت، تشویق یا تربیتی از خود نشان نمیدهد ممکن است رفتار غیرمردانهای در پسرش ایجاد کند. همچنین تحقیقات نشان میدهد که پدران ممکن است بیش از مادران در رشد هویت جنسی سالم دختران نقش داشته باشند. آنان آگاهانه یا ناآگاهانه رشد جنسی دختر خود را تقویت میکنند اگرچه ممکن است خودشان (پدران) از میزان تاثیری که بر تربیت زنانه دخترانشان میگذارند، آگاه نباشند. یک پدر پرورشدهنده میتواند تاثیر بسیار مهمی بر رشد زنانگی دختر خود داشته باشد به عنوان مثال دخترانی که در خانههایی رشد کردهاند که مادر مسلط و پدر منفعل بوده، در تصمیمگیریها شرکت و نقش تربیتی به عهده نداشته است، در آینده با مردان دچار مشکل میشوند. پس پدران بکوشید: برای فرزندانتان حضور عاطفی و فیزیکی داشته باشید در دوران باستان پدر از طریق جنگیدن و شکار کردن از فرزندانش حمایت میکرد. طی قرنها این نقش به نانآور تبدیل شد. او از طریق کار کردن پول به دست میآورد تا برای حفظ امنیت فرزندانش قسطهای منزل، مخارج خورد و خوراک و شهریه دانشگاه هزینه کند، اما امروز بار دیگر نقش پدر در آستانه تغییر است تا سطح دیگری از حمایت را برای فرزندانش فراهم آورد و در نتیجه این حمایت، فرزندش از نیروهای مخربی مانند دار و دستههای خلافکار، مواد مخدر و هرزگی جنسی حفظ شود. علم به ما میگوید که دیگر همه روشهای سنتی نمیتواند مشکلگشا باشد. امروزه ایمنی فرزندان از قلب پدرانشان بر میخیزد و بر این پایه استوار است که مردها باید علاوه بر حضور فیزیکی در خانه، حضور عاطفی نیز داشته باشند. هر چند پدرانی که گرفتار کار هستند و ساعتهای زیادی را صرف شغل خود میکنند کمتر در فعالیتهای پدری مشارکت دارند. در جریان رشد فرزندانتان باشید
بررسیهای انجام شده درباره مادران شاغل نشان داده که کیفیت رابطه مادر فرزند تاثیر بیشتری بر کودک دارد تا مقدار زمانی را که مادر و فرزند در کنار یکدیگر میگذرانند، منطقی به نظر میرسد که همین وضعیت درخصوص پدران هم صدق میکند.
در حقیقت با انجام کارهای سنتی به اصطلاح زنانه (مانند غذا دادن به کودک) است که مردان به عنوان عضوی منسجم و ضروری برای خانواده به شمار میآیند. پدرها باید به این مهم توجه داشته باشند که زندگی خانوادگی فقط برآورده کردن نیازهای مادی خانواده نیست، بلکه حضور هر روز و برآورده ساختن نیازهای عاطفی و جسمانی به طور همزمان در تربیت فرزند نقش بسزایی دارد. درحالیکه کودکان بزرگ میشوند و در فعالیتهای بیشتری در خارج از خانه شرکت میکنند، شاید برای پدرها دشوار شود که فرصتی را بیابند تا با فرزندانشان تنها باشند، به پدران توصیه میشود به گونهای برنامهریزی کنند که بتوانند با فرزند خود اوقاتی را به تنهایی بگذرانند. شاید این فرصت هفتهای یکبار به دست بیاید، یا همان مدت زمانی باشد که شما فرزندتان را با خود به کلاس میبرید. به هر حال گفتگویی دونفره با فرزند در هر سنی بسیار با ارزش است. ضربالمثلی میگوید: «برای بزرگ کردن یک بچه به یک قوم نیاز است.» پس بکوشید با آدمهایی که در زندگی روزانه فرزندتان نقش دارند، آشنا شوید از جمله دوستان و والدین دوستان او. در خانهتان را روی همکلاسیهای فرزندتان بگشایید، داوطلب رساندن فرزندتان به مهمانیها و زمین ورزش آنان شوید. به علاقهمندیها و نگرانیهایشان گوش کنید و با آنها هماهنگ شوید. سرانجام اینکه درک کنید هر زمان در کنار خانوادهتان هستید، بارها و بارها فرصت دارید که با فرزندتان ارتباط برقرار کنید یا از آنها فاصله بگیرید و در اینجا شمایید که انتخابکننده هستید. تعادل میان زندگی شغلی و زندگی خانوادگی برای بسیاری از مردان، یافتن وقت و انرژی کافی برای فرزندان به این معناست که کمتر در اختیار شغلشان باشند، چرا که برای اغلب پدران شاید دشوار و ناممکن باشد که با ساعات زیاد کاری در هر هفته و فشارهای شدید شغلی، از لحاظ عاطفی و جسمی در کنار فرزندان نیز باشند. در واقع حل این تضاد برای مرد که هویت اصلی او نانآور بودن خانواده است، کار سادهای نیست. مردان چنین تربیت شدهاند که باور کنند سختکوشی و ساعتهای طولانی کارکردن نشانه تعهد به خانواده است، اما اکنون مردان باید بدانندکه اگر تغییر نکنند، باید خطر دور افتادن از همسر و فرزندان را یعنی همان افرادی که به خاطرشان کار معنا پیدا میکند را بپذیرند و گاهی لازم میشود که آنان دستاوردهای مالی و شغلی خود را فدا کنند تا به تعادل بهتری بین کار و زندگی خانوادگی برسند. به طور کلی، سالمترین محیط خانوادگی محیطی است که در آن پدر به عنوان فردی قوی، پرورشدهنده و مردانه نسبت به فرزندان و مادر آنها عمل کند، مادر نیز به عنوان زنی با طبیعت زنانه نسبت به فرزند و پدر خانواده رفتار کند. این هدفی است که آرزو میکنم، پدران برای تحقق آن در خانههایشان کوشش کنند. دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 18:58 :: نويسنده : مهدخت نبوی با تولد كودك، شما يك خانواده 3 نفره خواهيد شد و از اين پس همه چيز با گذشته متفاوت خواهد بود. شوهر شما ديگر نه فقط شريك زندگيتان، بلكه همراه و متحد شما در اين مرحله جديد يعني پدر و مادر شدن است و كودك به همان اندازه كه به شما تعلق دارد، به او نيز متعلق است. روابط خانوادگي جاافتاده شما نيز به صورتي ظريف تغيير مي كند، به اين معنا كه ديگر شما صرفا پسر يا دختر كسي نيستيد، بلكه پدر يا مادر شده ايد و زندگي جديدي وابسته به شماست. اغلب در روزهاي پس از تولد كودك، آن كه از همه سردرگم تر است، پدر جديد است و به همان اندازه كه شما به حمايت او نياز داريد، او نيز به حمايت شما نياز دارد. با يكديگر درباره احساسات خود صحبت كنيد و بگذاريد او در مراقبت از كودك مشاركت كند. شايد او در مراقبت از كودك مضطرب تر از شما باشد، اما بزودي اطمينان بيشتري خواهد يافت. روزهاي نخست پس از تولد كودك، همچون كلاف درهم پيچيده اي از احساسات متضاد خواهد بود. احساس غرور و شعف زايدالوصف از پدر بودن، نگراني در مورد همسر و مراقبت از كودك، همه و همه كار را براي او دشوارتر خواهد كرد. پس از آن كه كودك بزرگ تر مي شود و به مرحله تربيت رفتاري مي رسد، كار از اين هم براي پدر سخت تر خواهد شد، چرا كه اكثر نيازهاي نوزاد در حد نيازهاي جسماني است و بخش عمده نياز عاطفي او نيز به طور غريزي از جانب مادر تامين خواهد شد، ولي با بزرگ تر شدن كودك و رسيدن او به مرحله تربيتي نقش پدر بسيار پررنگ تر خواهد شد. اساسا در خانواده هاي سنتي و قديمي و خانواده هاي جديد، نقش هايي كه افراد به عهده دارند، با يكديگر متفاوت است. در خانواده هاي سنتي، پدر نقش اساسي و حياتي خانواده را به عهده داشت و مدير توليد خانواده بود و محل زندگي و محل كارش به هم نزديك بود. بنابراين نظارت بيشتري بر خانواده داشت، اما امروزه تغييرات زيادي در نقش افراد خانواده به وجود آمده است، محل كار و زندگي از هم دور شده اند و عملا پدر نمي تواند مدت زيادي را با خانواده و فرزندان سپري كند. وظيفه پدر، پيش از تولد كودك آغاز مي شود، درست همانند مادر، اين تفكر نادرست است كه در دوران بارداري، مادر بايد به تنهايي پذيراي كودك باشد و تا وقتي كه كودك به دنيا نيامده، پدر هيچ مسووليتي در قبال او ندارد. توصيه هاي زير به پدران كمك مي كند تا قبل از تولد نوزاد، پيوند بيشتري با نوزاد و همسر خود داشته باشند: همراه شدن دستان گرم پدر روي شكم مادر و گفتگوي صميمانه او با جنين، باعث ايجاد دلبستگي و دلگرمي زياد مي شود. در انتخاب محل تولد و نام كودكتان مشاركت كنيد. چند پيشنهاد براي بعد از تولد: چند ساعتي كودك را به بيرون از خانه ببريد تا همسرتان فرصتي پيدا كند كه به كارهاي شخصي خود برسد. به همسرتان كمك كنيد تا دچار عوارض بي رمقي و افسردگي پس از زايمان نشود. از كمك ديگران براي رسيدگي به امور خانه بهره بگيريد. نقش پدران در تامين بهداشت رواني كودك از محل كارتان مرتب تلفن بزنيد و با او صحبت كنيد. در زمان عدم حضور مادر با كودكتان پدرانه بازي كنيد، بازي هايي را انتخاب كنيد كه با آنچه در حضور مادرش با او انجام مي دهيد، تفاوت داشته باشد. اين كار باعث مي شود كه كودك خصوصا در سال هاي اول زندگي كه نسبت به غيبت مادرش بسيار حساس است، راحت تر بتواند مراقبت شما را بپذيرد. گاهي پدران تنها موقعي مراقبت از كودكشان را به عهده مي گيرند كه ديگر براي مادر تواني نمانده يا كودك در حال گريه و كج خلقي است. بهتر است پدران هميشه و در سرحالي كودك نيز از او مراقبت كنند. هنگامي كه پدران مراقب كودك هستند، احتمال پيش آمدن حوادث بيشتر است اين به دليل بي مبالاتي پدران نيست، بلكه اكثر پدران با رفتارهاي ناگهاني كودك ناآشنا هستند. افتادن كودك از روي ميز يا تخت، شايع ترين اتفاقي است كه هنگام تعويض پوشك كودك رخ مي دهد. بنابراين بيشتر مراقب باشيد. با كودكتان چشم در چشم حرف زده و برايش آواز بخوانيد. بردن كودك به حمام، براي برقراري ارتباطي گرم و صميمانه موثر است. كودك را نوازش كرده و بدنش را ماساژ دهيد. در سنين 6 تا 9 ماهگي، كودكان شروع به سينه خيز يا بالا رفتن مي كنند. روي زمين دراز بكشيد و كودكتان را نزديك خود قرار دهيد، يك اسباب بازي جالب آن طرف خود بگذاريد و كودك را تشويق كنيد كه با بالا رفتن از شما به اسباب بازي برسد. وقتي كودك در 9 تا 12 ماهگي شروع به راه رفتن مي كند، تمايل زيادي دارد كه از حمايت پدر در راه رفتن بهره مند شود. با استفاده از هر دو دست در حالي كه دستان كودك را در جلوي خود گرفته ايد، اين كار را شروع كنيد. اجازه دهيد كه كودكتان طريقه درست گفتگو را از شما تقليد كند. تلفظ كودك را با تكرار كلمات تصحيح كنيد نه با غلط گيري مستقيم. براي كودكتان كتاب بخوانيد. ارزش هاي صحيح را به كودكان بزرگ تر بياموزيد. مراقب روابط اجتماعي كودك خود باشيد و تا حد امكان او را به ايجاد رابطه با كودكاني سوق دهيد كه رفتار آنها با ارزش هاي خانوادگي شما سازگاري داشته باشد. سعي كنيد علايق و توانايي هاي كودك خود را بشناسيد. تربيت مبتني بر عشق داشته باشيد و كودك را متوجه كنيد كه او را تربيت مي كنيد چون عاشقش هستيد. در سنين 7 تا 12 سالگي وابستگي كودك به همسن و سالان خود بيشتر مي شود و لازم است كه پدران كاملا مراقب آنچه كودك از ديگران مي آموزد، باشند. هر چه كودك شما بيشتر با بچه هاي ديگر در تماس باشد، شما بايد تماس خود را با او بيشتر كنيد. شرايطي را به وجود آوريد كه كودك شما مجال بروز نقاط قوت خود را پيدا كند. كودكتان را تشويق كنيد كه دوستانش را به خانه دعوت كند. مربي ورزشي كودكتان بشويد تا توانايي ها و ضعف هاي او را بشناسيد. اهميت تاييد پدران براي كودك را دست كم نگيريد و هميشه در دسترس كودك باشيد. سخن آخر اين كه پدر يا مادر خوبي براي كودك بودن كار بسيار دشواري است، زيرا معمولا والدين گرفتار وظايف روزمره مربوط به بزرگ كردن كودكشان و فراهم آوردن شرايط مساعد زندگي براي او مي شوند و بنابراين نمي توانند نماي بزرگ تري را كه در پيش روي آنهاست و همان جنبه ها و ابعاد مختلف تربيتي و رفتاري در ارتباط با اوست، را ببينند. قسمتي از وظيفه ما به عنوان پدر يا مادر اين است كه روح بزرگي را كه در روزمر گي ها گرفتار است و نوري را كه در درون كودك وجود دارد، ببينيم. براي مثال نقاشي هاي كودك شايد تصويري از آگاهي در حال شكوفا شدن او را به شما بنماياند. ما همچنين وظيفه داريم به كودك، تجربيات روحاني را در دنياي مادي روزمره نشان دهيم و به اين ترتيب سبب تحول و شكوفايي كودك خود در جريان اين فرآيند شويم. پدر يا مادر بودن انرژي بسيار زيادي را مي طلبد. بايد به خودمان سخت نگيريم و در مورد كمبودهايمان بردبار باشيم و درخصوص رشد خود به عنوان پدر يا مادر با خودمان مهربان باشيم و زياد از خود ايراد نگيريم. لازم است همواره انرژي خود را تجديد كنيم، در غير اين صورت بداخلاق، بي حوصله و مجادله گر خواهيم شد. بنابراين بايد به اندازه كافي استراحت كنيم، بخصوص وقتي بچه ها كوچك تر هستند. البته همه ما بهترين چيزها را براي كودكان مي خواهيم ولي خيلي از كساني كه براي اولين بار پدر يا مادر مي شوند، اطلاعات زيادي درباره وظايف خود يا چگونگي تربيت كودكان نمي دانند و خيلي وقت ها مجبور مي شوند بتدريج كه پيش مي روند، ياد بگيرند و اين موضوع ناراحت كننده است. با اين همه، اين تجربيات فرصت هاي فراواني براي رشد شما به عنوان پدر يا مادر علاوه بر رشد كودكتان فراهم مي كنند. به عنوان نخستين آموزگار كودك، شما بايد حتما فضايي مملو از عشق و صميميت، نظم و آرامش، علاقه و اشتياق كه همگي براي رشد او حياتي هستند، مهيا كنيد. كسي از شما انتظار ندارد با كودك خود در حد يك كارشناس برخورد كنيد. تنها انتظاري كه از شما مي رود اين است كه شيوه جديدي بيابيد تا قادر به در نظر گرفتن تمامي جنبه هاي رشد كودك، اعم از جسماني، احساسي، عقلي يا روحاني باشيد. بنابراين به كودك خود كمك مي كنيد تا با چالش هاي دنياي متغير روبه رو شود و بهترين ثمره را از زندگي خود برگيرد. نكته مهم اين است كه به ياد داشته باشيد كودك استثنايي شما يك بزرگسال كوچولو نيست و از او توقعات و انتظاراتي در حد خودش و توانايي هايش داشته باشيد. بايد بدانيد كه نحوه تفكر، استدلال، احساس يا درك او از جهان و محيط پيرامونش همانند شما نيست. مركز توجه بيشتر كودكان تا 7 سالگي، بدن آنهاست. كودكان در اين سن بسرعت در حال رشد هستند و نياز به جنبش و ورزش دارند. به ياد داشته باشيد كه كودك شما عمدتا از طريق نمونه و تقليد مي آموزد. بعلاوه، نظم و تكرار حاصل از كارهاي روزمره عناصر اساسي در دنياي سالم كودك خردسال هستند و سبب ايجاد حس امنيت و اعتماد مي شوند. فرزند شما اطلاعات را بدون هرگونه تغييري مي گيرد و به همين دليل بايد به چگونگي محيط زندگي او و وقايعي كه براي او رخ مي دهد دقت كنيد. لازم است تعادلي بين تحريك حواس كودك و محافظت از آنها برقرار كنيد. تاثير يك محرك مصنوعي مثل تلويزيون و فيلم ها بر ذهن كودك كاملا با تاثير صدا، توجه و مراقبت شما فرق دارد. بايد درك كنيد كه هر چيزي در زندگي كودك شما چنان عميق جذب ذهن او مي شود كه ممكن است پس از تغيير شكل يافتن مجددا در بازي هاي خلاق او تجلي كند. بنابراين بازي خلاق براي كودك حكم غذا و آب را دارد و لازم است با اختصاص وقت و فراهم كردن لوازم مناسب براي اين نوع بازي ها، كاري كنيد كه كودكتان بتواند با تقليد هر آنچه كه برايش رخ مي دهد از طريق بازي كردن، راه خود را در زندگي روزمره پيدا كند. شكوفا كردن جوشش طبيعي تخيل و خلاقيت، يكي از بزرگ ترين هديه هايي است كه مي توانيد به كودكتان بدهيد. پس بكوشيد پدر خوبي براي دلبندتان باشيد. دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 18:40 :: نويسنده : مهدخت نبوی
وقتي با ما بدرفتاري مي شود يا ناکام مي شويم ، بايد به ياد داشته باشيم که در مقابل خشم يک فرد مقابله کننده هستيم و بايد بتوانيم از مهارت هاي مختلفي براي کنترل خشم خود استفاده کنيم. مهارت هاي مخلتفي براي کنترل خشم وجود دارد که به چند مورد به شرح زير اشاره مي شود:
4- وقتي عصباني هستيم کارهاي زير را انجام دهيماول اين واقعيت را بپذيريم که خشمگين هستيم ، دوم تصميم بگيريم که چه کاري مي توانيم درباره آن انجام دهيم. گاهي ممکن است به اين نتيجه برسيم که نشان دادن واکنش پرخاشگرانه بيشتر به نفعمان است. در مواقع ديگر ممکن است پاسخ انفعالي و بدون جرات را انتخاب کنيم. در بيشتر مواقع بايد روش باجراتي را انتخاب کنيم. چيزي که درک آن در اينجا مهم است ، اين است که بايد بدانيم حق انتخاب و مسووليت يک شيوه پاسخدهي مناسب در هنگام عصبانيت با ماست. نبايد به بهانه عصبانيت دست به اعمال پرخاشگرانه بزنيم. به عبارت ديگر بيان اين جمله که چيزي را شکستم يا به کسي صدمه زدم ، براي اين که عصبي بودم ، شيوه نامعقولي براي اجتناب از مسووليت است. اين خشم نيست که موجب مي شود به شيوه هاي خاص عمل کنيم ؛ بلکه اين ما هستيم که عصبي مي شويم و تصميم مي گيريم که يا به شيوه اجتماعي پسند و قابل قبول يا به شيوه غيراجتماعي و غيرقابل قبول واکنش نشان دهيم.
پس از اين که با رويداد خاصي مقابله کرديم به تلاشهاي خود پاداش دهيم:
به دو طريق مي توانيم از اين عبارات استفاده کنيم. يکي اين که در زمان بررسي رويدادهاي خشم برانگيز از آنها استفاده کنيم و ديگر آن که پيش از مواجه شدن با رويداد خشم برانگيز از طريق آرام سازي و حرف زدن با خود درباره آن رويداد به صورت تجسمي از اين روش استفاده کنيم.
پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 21:49 :: نويسنده : مهدخت نبوی ساحل افتاده گفت : « گر چه بسي زيستم هيچ نه معلوم شد آه كه من كيستم .» موج ز خود رفته اي، تيز خراميد و گفت : « هستم اگر مي روم گر نروم نيستم . » (( محمد اقبال لاهوري )) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ موج ز خود رفته رفت ساحل افتاده ماند . اين، تن فرسوده را، پاي به دامن كشيد؛ و آن سر آسوده را، سوي افق ها كشاند . *** ساحل تنها، به درد در پي او ناله كرد: - (( موج سبكبال من، بي خبر از حال من، پاي تو در بند نيست ! كوه دماوند نيست ! « هستم اگر مي روم » ! خوشتر ازين پند نيست . بسته به زنجير را ليك خوش آيند نيست . )) *** ناله خاموش او، در دلم آتش فكند رفتن؟ ماندن؟ كدام؟ اي دل انديشمند ؟ گفت : - (( به پايان راه، هر دو به هم مي رسند ! )) عمر گذر كرده را غرق تماشام شدم : سينه كشان همچو موج، راهي دريا شدم هستم اگر ميروم، گفتم و رفتم چو باد تن، همه شوق و اميد، جان همه آوا شدم بس به فراز و نشيب، رفتم و باز آمدم، زآنهمه رفتن چه سود؟ خشت به دريا زدم ! شوق در آمد ز پاي، پاي درآمد به سنگ و آن نفس گرم تاز، در خم و پيچ درنگ؛ اكنون، ديگر، دريغ، تن به قضا داده است ! موج ز خود رفته بود، ساحل افتاده است !
مادر کنيز خانواده نيست ! خانواده در حقيقت يک هرم است که هر کدام از اعضايش در هر قسمت از اين هرم، برخي مسؤوليت ها و وظايفي را بر عهده دارند. با اين که هرم مزبور يک مجموعه واحد است اما هر يک از اعضا بايد برخي وظايف را انجام دهند و بين وظايفي که افراد نسبت به خود دارند و وظايفي که نسبت به ديگران انجام مي دهند، بايد تعادل برقرار شود. هر کسي يک شخصيت حقوقي و يک شخصيت حقيقي دارد، يعني يک زن در خانواده مي تواند همسر، مادر يا عروس آن خانواده باشد که در تمام اين غالب ها برخي وظايف را بايد ايفا کند و طرف هاي مقابل مثل شوهر، فرزند يا مادر و پدر شوهر نيز نسبت به شخصيت آن زن در خانواده بايد به وظايف خود عمل کنند. اگر فرد بخواهد در بخشي از وظايف افراط کند و خواسته يا ناخواسته بيش از آنچه در حيطه وظايف اوست عمل کند، موجب مي شود تعادل به هم بخورد. بيشترين عدم تعادل که در قديم رايج بود و اکنون اين مسأله کمتر شده است، در رابطه مادران با فرزندان است. اين مادران بايد بررسي شوند و مورد درمان قرار بگيرند. 1- گاهي اوقات سرخوردگي هاي دوران کودکي و کمبودهايي که در بچگي يک فرد وجود داشته است، به صورت بر عکس، در رفتارهاي او با فرزندانش ديده مي شود. اين فرد بيش از حد به فرزندانش محبت مي کند و چون نگران است که فرزندانش نيز دچار تجربيات بد او شوند، در رفتار و وظايفش نسبت به آنها غلو مي کند. اين مادران در حقيقت برخي از عقده هاي دوران کودکي خود را به صورت بسيار غلو شده، براي فرزندان شان انجام مي دهند. اين وضعيت يک حالت جبراني است که باعث ايجاد مشکل در خانواده مي شود. 2-مسأله دوم به ريشه هاي فرهنگي افراد بر مي گردد. خانم ها از قديم شنيده اند که مادر بايد خودش را وقف فرزندانش کند، بايد از خودش بگذرد و ايثار کند. تمام اين نکته ها درست است، اما به تعادل و اندازه نه با افراط و تفريط. زماني که خانمي به وظايف بچه داري اش بيش از حد بها مي دهد و تمام هم و غم خودش را براي حمايت و نگهداري از فرزندانش مي گذارد، طبيعتاً از ديگر وظايفش باز مي ماند؛ وظايفي مثل شوهرداري يا وظايفش نسبت به خانواده خود يا همسرش. دومين مشکل در اين گونه روابط آن است که فرزند يا فرزنداني که بيش از حد لازم سرويس دريافت کرده اند، متوقع مي شوند و اين اعمال مادر را جزو وظايف اجرايي او يا حق مسلم خود مي دانند. اين موضوع باعث انتظار بيش از حد فرزندان از مادر مي شود و آنها ديگر به آنچه وظيفه خودشان است، عمل نمي کنند.کم کم فرزندان بزرگ تر مي شوند و مادر مسن تر، اما انتظار فرزندان در همان حد بالا است و توقع دارند که مادر مانند گذشته به آنها خدمات دهد. اين مسايل باعث مي شود که همسر خانواده در درجه دوم اهميت قرار بگيرد و هر زمان که به خانه مي آيد، با يک همسر خسته از کار و خدمت به فرزندان روبه رو شود که انرژي و زماني براي مرد خود ندارد. کم کم مرد خانواده براي خودش حريم تشکيل مي دهد و از همسرش فاصله مي گيرد. زن خانواده نيز پس از چند سال خدمت به فرزندان در مي يابد که خودش را وقف فرزندانش کرده و عملاً هيچ لذتي از زندگي خود نبرده است. همچنين در طول اين سال ها شوهرش نيز از او فاصله زيادي گرفته. تمام اين مسايل باعث مي شود که وقتي زن به سنين ميانسالي مي رسد، دچار کمبود اعتماد به نفس و توانايي فيزيکي، سرخوردگي و خشم فرو خورده شود. او به اين مسأله مي انديشد که سال هاي سال براي بچه ها زحمت کشيدم اما آنها هيچ کدام متوجه زحمت هاي من نشدند و هنوز هم توقع بيشتري از من دارند. انديشيدن به اين مسايل باعث اضطراب و احساس شکست در زن مي شود و به صورت بيماري هاي جسماني بروز مي کند. يعني بدن، زبان روان مي شود. زماني که اين خشم هاي فرو خفته در زن ايجاد مي شود و او آنها را بيان نمي کند و در خود مي ريزد، به صورت ناخودآگاه اين ناراحتي ها را با دردهاي جسماني بيان نموده و فکر مي کند که هر چه بيشتر از دردهاي جسماني شکايت کند، بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد.حالا در اين ميان اگر پدر خانواده حد تعادل را رعايت کرده باشد و طي ساليان در کنار عمل به وظايف خود در قبال خانواده اش، به خودش نيز توجه کرده و با زمانه پيش رفته باشد، عملاً فاصله زيادي بين او و همسرش ايجاد شده است. در اين موقعيت فرزندان بيشتر به سمت پدر گرايش مي يابند و وظيفه خود را نسبت به او بهتر و کامل تر اجرا مي کنند. توصيه من به خانواده ها به ويژه به مادران خانواده اين است که حد تعادل را در رفتار و عملکرد خود نسبت به تمام اعضاي خانواده رعايت کنند و در کنار تمام وظايف نسبت به اعضاي خانواده، از وظايفي که نسبت به خود دارند، غافل نشوند. ايثار و فداکاري خصلتي خوب و پسنديده است که زنان ايراني از آن بهره مند هستند، اما اين فداکاري نبايد به قيمت وقف جسم و روان آنها باشد و گمان کنند مادر بايد کنيز بچه هايش باشد. راه حل اساسي1-در درجه اول بايد روي اعتماد به نفس اين گونه مادران و عزت نفس آنان کار کنيم. او بايد ياد بگيرد به خودش اهميت بدهد. درست است که آب رفته به جوي باز نمي گردد اما الان هم دير نيست. آخر اين داستان را مي توان تغيير داد، به شرط آن که اين قبيل مادران نقش قرباني را نپذيرند و به خودشان کمک کنند. به عنوان نمونه قبل از اين که بچه ها راجع به شيوه غذا خوردن و اضافه وزن او بگويند، مادر بايد پيشدستي کند و مثلاً بگويد که امشب براي خودم غذاي مخصوص درست کردم، مي خواهم کمي وزن کم کنم، از فردا مي خواهم ساعت 8 تا 9 در پارک پياده روي کنم يا در فلان کلاس ورزشي ثبت نام کنم و... 2-بايد با پدر خانواده صحبت کنيم. او بايد در تشويق همسرش نقش مثبتي ايفا کند و با رفتارهاي صحيح، الگوي مناسبي براي بچه هايش باشد. اگر پدر، سيستم خانواده را درست پايه ريزي کرده يا آن را اصلاح کند و بچه ها به اين درک برسند که مادر در سطح آنها نيست، بلکه در سطحي بالاتر و کنار پدر قرار دارد، همه چيز اتوماتيک وار اصلاح مي شود.پدر بايد نقاط ضعف يا انتقاداتي که به همسرش دارد را در مواقعي که با هم تنها هستند مطرح کند و در حضور بچه ها هرگز در اين باره بحث نداشته باشند. اگر پدر درست رفتار کند، بچه ها به خود اجازه نمي دهند که به مادر بگويند مثلاً تو نبايد فلان جا بروي يا چاق هستي و... 3-همزمان با اين راهکارها بايد به بچه ها هم يادآور شويم که مادرشان را ياري کنند تا از اين حس ناخوشايند رها شود، مثلاً دختر خانواده مي تواند به مادرش بگويد :« من هم در برنامه پياده روي شما شرکت مي کنم » يا « با شما به کلاس ورزش مي آيم » يا «مامان، من اين لباس ورزشي را براي تان خريدم که در کلاس بپوشيد ». در مورد پسرها هم بايد به طور غير مستقيم سعي کنيم شيوه هاي قدرداني از مادر را اجرا نموده و سعي کنند رفتارهاي تخريب کننده احتمالي پدر را ناديده بگيريد، نه اين که الگو برداري کنند و به راه او بروند. البته تا پدر خانواده اصلاح نشود و سعي نکند تغيير رويه دهد، پيشرفت برنامه درماني بسيار کند و شايد ناموفق خواهد بود دکتر محمدرضا خدايي پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 13:18 :: نويسنده : مهدخت نبوی منبع:واحدسلامت تبیان زنجان در بسیاری از موارد زنان و مردان دارای نقاط مشترکی هستند اما به جرات می توان گفت که زنان حساس تر از مردان هستند و همسری موفق تر است که به این حساسیت ها توجه کامل داشته باشد. ۱- وحشتناک ترین سوالی را که می توان از یک زن پرسید، سن اوست. بنابر این توصیه می شود هیچ گاه از خانم ها در مورد سنشان سوال نکنید و در ضمن حواستان باشد هیچ جا سن همسر خود را فاش نسازید! ۲- خانم ها بر روی جهیزیه شان حساسیت فوق العاده ای دارند و آن را جزیی از وجودشان می دانند. تحقیر یا تمسخر جهیزیه همسرتان در حقیقت تحقیر یا تمسخر خود اوست. ۳- در حضور همسرتان از هیچ زنی تعریف نکنید. حتی اگر آن زن هشتاد ساله باشد. ۴- برای یک مرد موفق دستپخت همسرش، بهترین است، حتی اگر این چنین نباشد. اگر یک روز غذا طعم خوبی نداشت، در حین صرف غذا مثل همیشه آن را با میل بخورید و در یک فرصت مناسب عیب آن یک وعده را با بیانی خوش بازگو کنید. هر چه باشد یک روز که هزار روز نمی شود، می شود؟ ۵- همسر شما برای شما مدل یا رنگ موهایش را عوض می کند. چنان چه رنگ یا مدل موی او مورد پسندتان نبود، یک باره این مساله را عنوان نکنید، بلکه در همان لحظه از مدل یا رنگ جدید تعریف و تمجید کنید و در یک فرصت مناسب با چنین جملاتی، نظر واقعی تان را بگویید: ” راستی عزیزم فکر نمی کنی مدل موی قبلی ات خیلی بیشتر به تو می آمد و جوان تر نشانت می داد” یا ” عزیزم باید اعتراف کنم رنگ موی قبلی ات زیبایی ات را چند برابر می کرد.” ۶- با همسر خود مشورت کنید. این کار در بسیاری از موارد راهگشاست و حتی اگر سودی هم نداشته باشد با این کار به همسرتان احساس موجودیت می بخشید. ۷- روز تولد همسرتان و همچنین سالگرد ازدواجتان را فراموش نکنید. هدیه و نوع آن چندان اهمیتی ندارد؛ برای همسرتان مهم این است که شما این دو روز را به خاطر داشته باشید. اگر شده فقط به او تبریک بگویید.۸- برای همسران مهم است که احترام خانواده های یکدیگر را نگاه دارند، اما قبول کنید که خانم ها روی این قضیه به خصوص بر روی مادرشان حساسیت فوق العاده ای دارند. مرد زرنگ و موفق سعی می کند بیش از همسرش به او نزدیک شود. ۹- هیچ گاه به عقاید و اعتقادات همسرتان توهین نکیند، اگر چه آن عقاید مسخره و خرافی باشند، نه این که بر این عقاید غلط صحه بگذارید اما از راه صحیحش وارد شوید. ۱۰- هیچ گاه در مقابل همسرتان ابراز عجز و ناتوانی نکنید. اگر ازدواج را خانه ای فرض کنید، مرد ستون این خانه را تشکیل می دهد که اگر خللی در آن بوجود آید، خانه یک باره فرو می ریزد. همیشه سعی کنید در مشکلات قوی باشید و این قدرت را به همسرتان نیز انتقال دهید و دلگرمش سازید. ۱۱- هیچ گاه با همسرتان لجبازی نکنید، جون از پیش بازنده اید! ۱۲- چنانچه همسر شما نقطه ضعفی دارد به رخش نکشید. شما و همسرتان رفیق هم هستید نه رقیب. ۱۳- سعی نکنید همسرتان را با کسی مقایسه کنید مگر این که هدفتان این باشد که بین آن دو کینه و دشمنی به وجود آورید. هر کسی خصوصیاتی دارد، و هیچ کس با آن دیگری قابل قیاس نیست. ۱۴- هیچ گاه سعی نکنید جلوی گریه و اشک ریختن همسرتان را بگیرید. خانم ها به مراتب بیشتر از مردان گریه می کنند و با اینکار به آرامش می رسند. ۱۵- بیش از آن که شوهر همسرتان باشید، دوست او باشید پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 13:12 :: نويسنده : مهدخت نبوی از خدا پرسیدم: اگر در سرنوشت ما همه چیز را از قبل نوشته ای آرزو کردن چه سود دارد؟ خداوند گفت: شاید در سرنوشتت نوشته باشم "هر چه آرزو کرد" زندگی باور آرزوهای قشنگه، من برات آرزوهای قشنگ میکنم تو فقط باورشون کن. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب نويسندگان |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |