سادگیهای خاکی رنگ
در جامعه ما تصویر سنتی پدران نشاندهنده آن است که آنها در مراقبت از کودک هیچ نقشی نداشته اند، هنگام تولد کودک در اتاق انتظار میمانند، تعویض پوشک یا گرم کردن بطری شیر را هرگز به عهده نمیگیرند، پای خود را به مهدکودک نمیگذارند و تربیت فرزند را تقریبا به طور کامل به همسرانشان میسپارند. این پدران افسانهای که به ایفای نقش اختصاصی نانآور خانواده سرگرم بودند، الگویی مقتدر اما دور از دسترس برای فرزندان خود بوده و بندرت شرکای فعالی در تربیت فرزندانشان محسوب میشدند. پژوهشها نشان میدهد که تاثیر پدر بر فرزند ماندگار است و کودکان براستی به پدر نیاز دارند، اما به یاد داشته باشید وجود هر پدری مفید نیست. زندگی کودکان تحت تاثیر پدرانی که از نظر عاطفی حضور دارند، برای فرزندان خود ارزش قائل میشوند و در ناراحتیها و نگرانیها میتوانند فرزندانشان را آرام کنند بسیار بهتر میشود اما در عوض پدرانی که خشونت میوزند، عیبجو هستند، فرزند خود را تحقیر میکنند یا از نظر عاطفی سرد هستند میتوانند بشدت به فرزند خود آسیب برسانند. مدتهاست که روانشناسان بر این باورند که دخالت و نقش پدر در بزرگ کردن فرزند بسیار مهم است شواهد روزافزون علمی حاکی از آن است که پدرهای علاقهمند بویژه آنهایی که از نظر عاطفی در دسترس هستند، در خوشبختی فرزندانشان نقش منحصر به فردی را ایفا میکنند. در واقع پدرها میتوانند به شیوههایی بر فرزندان تاثیر بگذارند که مادرها نمیتوانند بویژه در زمینههای روابط با دوستان و موفقیت تحصیلی هنگامی که پدر از احساسات فرزندانش با خبر است و میکوشد تا به آنها در حل مسائلشان کمک کند، بچهها در مدرسه و ارتباط با دیگران موفقتر هستند. بعکس پدری که نسبت به عواطف فرزندانش خشن، ایرادگیر یا بیاعتناست، میتواند تاثیری بسیار منفی بر آنها بگذارد و احتمال آن که فرزندان چنین پدری در انجام تکالیف درسی ناموفق باشند، با دوستانشان بیشتر دعوا کنند و از سلامت روانی خوبی برخوردار نباشند، بیشتر است. این تاکید بر نزدیکی عاطفی پدر به این معنا نیست که رفتار متقابل مادر با فرزندانش بر آنها تاثیری ندارد. تاثیر مادر بر فرزندانش بسیار مهم است، اما طبق مطالعات تاثیر پدر میتواند بسیار شدیدتر باشد، خواه آن تاثیر مثبت باشد یا منفی. برای نمونه فرزندان در خانوادههایی که پدر غایب است در ارتباط با مدرسه و همسالان گرفتار مسائل و مخاطرات جدیتر هستند. پسرانی که پدر در زندگیشان حضور ندارد، دریافتن تعادل بین قاطعیت مردانه و خویشتنداری دارای مشکل هستند و این در حالی است که کسب این مهارتها با بزرگ شدن پسرها و تلاش بیشتر آنها برای دوستیابی، موفقیت تحصیلی و اهداف شغلی روز به روز مهمتر میشود. همچنین دخترانی هم که پدرانشان در زندگی آنها حضور فعال و موثری دارند، به احتمال بیشتر در بزرگسالی روابط سالمی با همسر خود برقرار میکنند. بسیاری از پژوهشگران معتقدند که پدرها به طور عمده از طریق بازی بر فرزندانشان تاثیر میگذارند. آنان معمولا بازیهایی را انجام میدهند که با فعالیت بدنی و هیجان بیشتری همراه است. همچنین پدرها بیشتر با صداهای ضربهای توجه نوزاد را جلب میکنند و شلوغبازیهای بیشتری در بازیها انجام میدهند که این نوع روش شلوغ و بینظم پدر در بازی راه مهمی را باز و به کودک کمک میکند تا درباره عواطف بیاموزد. کودکانی بهترین مهارتهای اجتماعی را در خود پرورش میدهند که پدرانشان بر همکنش مثبتی با آنها دارند و اجازه میدهند که کودک خود مسیر بازی را تعیین کند. برخی پدران در نقش راهنمایان عاطفه هستند. آنها عواطف منفی کودک را نادیده نمیگیرند یا با آن مخالفت نمیکنند، بلکه به فرزندانشان نشان میدهند که آنها را درک و سپس آنها را راهنمایی میکنند تا نسبت به احساسات منفی خود واکنش مناسبی نشان دهند. طبق بررسیها، کودکانی کمترین نمرات و بدترین روابط اجتماعی را دارند که پدرانشان سرد، قدرتطلب، ستیزهجو و مداخلهگر بودند. در یک تحقیق پژوهشگران متوجه شدند پدرانی که طی یک تمرین بازی ویدئویی فرزندانشان را مسخره و تحقیر میکردند و برای اشتباهاتشان آنها را سرزنش میکردند یا کنترل بازی را خود به دست میگرفتند و به کودکان نشان میدادند که بیکفایت هستند، فرزندانشان بیشتر از بقیه دچار مشکل بودند. این بچهها با دوستانشان رفتارهایی ستیزهجویانه داشتند، در مدرسه ناموفقتر از دیگران بودند و مسائلی داشتند که معمولا به بزهکاری و خشونت در آنان منتهی میشد. به طور کلی در مقایسه با واکنشهای پدر، کیفیت ارتباط با مادر آنقدر در موفقیت یا شکست آینده فرزندان در مدرسه و با دوستانشان سرنوشتساز نیست. شاید بتوان گفت علت این تاثیر شدید پدر برفرزند این است که رابطه پدر فرزند عواطف بسیار قدرتمندی را در کودک بر میانگیزد. نقش پدر در رشد هویت جنسی فرزندان محققان مسائل جنسی معتقدند که تاثیر پدر بر رفتار جنسی کودک بیش از تاثیر مادر است، البته در اینجا جنسیت معنایی فراتر از سکس دارد. این مساله نهتنها شامل خصوصیات جسمی و تغییرات کودک در حال رشد است، بلکه احساسات و رفتارهای مرتبط با این خصوصیات فیزیکی را هم شامل میشود. کیفیت رفتار پدرانه با یک فرزند پسر مهمترین عاملی است که دید وی را از مذکر بودن خویش شکل میدهد. در اینجا منظور از مذکر بودن خشونت، سلطهطلبی، جسارت، ناآرامی و پرسروصدا بودن نیست بلکه مذکر بودن به معنای قاطعیت، مثبت بودن، مسوولیتپذیری، منطقی بودن و توانایی ایجاد تغییر در موقعیتهای سخت است که این تواناییهای اساسی فقط بر پایه تربیت صحیح، محبت و توانایی عشق ورزیدن استوار است. پدری که با وجود ویژگیهای مردانه بسیار محبت، تشویق یا تربیتی از خود نشان نمیدهد ممکن است رفتار غیرمردانهای در پسرش ایجاد کند. همچنین تحقیقات نشان میدهد که پدران ممکن است بیش از مادران در رشد هویت جنسی سالم دختران نقش داشته باشند. آنان آگاهانه یا ناآگاهانه رشد جنسی دختر خود را تقویت میکنند اگرچه ممکن است خودشان (پدران) از میزان تاثیری که بر تربیت زنانه دخترانشان میگذارند، آگاه نباشند. یک پدر پرورشدهنده میتواند تاثیر بسیار مهمی بر رشد زنانگی دختر خود داشته باشد به عنوان مثال دخترانی که در خانههایی رشد کردهاند که مادر مسلط و پدر منفعل بوده، در تصمیمگیریها شرکت و نقش تربیتی به عهده نداشته است، در آینده با مردان دچار مشکل میشوند. پس پدران بکوشید: برای فرزندانتان حضور عاطفی و فیزیکی داشته باشید در دوران باستان پدر از طریق جنگیدن و شکار کردن از فرزندانش حمایت میکرد. طی قرنها این نقش به نانآور تبدیل شد. او از طریق کار کردن پول به دست میآورد تا برای حفظ امنیت فرزندانش قسطهای منزل، مخارج خورد و خوراک و شهریه دانشگاه هزینه کند، اما امروز بار دیگر نقش پدر در آستانه تغییر است تا سطح دیگری از حمایت را برای فرزندانش فراهم آورد و در نتیجه این حمایت، فرزندش از نیروهای مخربی مانند دار و دستههای خلافکار، مواد مخدر و هرزگی جنسی حفظ شود. علم به ما میگوید که دیگر همه روشهای سنتی نمیتواند مشکلگشا باشد. امروزه ایمنی فرزندان از قلب پدرانشان بر میخیزد و بر این پایه استوار است که مردها باید علاوه بر حضور فیزیکی در خانه، حضور عاطفی نیز داشته باشند. هر چند پدرانی که گرفتار کار هستند و ساعتهای زیادی را صرف شغل خود میکنند کمتر در فعالیتهای پدری مشارکت دارند. در جریان رشد فرزندانتان باشید
بررسیهای انجام شده درباره مادران شاغل نشان داده که کیفیت رابطه مادر فرزند تاثیر بیشتری بر کودک دارد تا مقدار زمانی را که مادر و فرزند در کنار یکدیگر میگذرانند، منطقی به نظر میرسد که همین وضعیت درخصوص پدران هم صدق میکند.
در حقیقت با انجام کارهای سنتی به اصطلاح زنانه (مانند غذا دادن به کودک) است که مردان به عنوان عضوی منسجم و ضروری برای خانواده به شمار میآیند. پدرها باید به این مهم توجه داشته باشند که زندگی خانوادگی فقط برآورده کردن نیازهای مادی خانواده نیست، بلکه حضور هر روز و برآورده ساختن نیازهای عاطفی و جسمانی به طور همزمان در تربیت فرزند نقش بسزایی دارد. درحالیکه کودکان بزرگ میشوند و در فعالیتهای بیشتری در خارج از خانه شرکت میکنند، شاید برای پدرها دشوار شود که فرصتی را بیابند تا با فرزندانشان تنها باشند، به پدران توصیه میشود به گونهای برنامهریزی کنند که بتوانند با فرزند خود اوقاتی را به تنهایی بگذرانند. شاید این فرصت هفتهای یکبار به دست بیاید، یا همان مدت زمانی باشد که شما فرزندتان را با خود به کلاس میبرید. به هر حال گفتگویی دونفره با فرزند در هر سنی بسیار با ارزش است. ضربالمثلی میگوید: «برای بزرگ کردن یک بچه به یک قوم نیاز است.» پس بکوشید با آدمهایی که در زندگی روزانه فرزندتان نقش دارند، آشنا شوید از جمله دوستان و والدین دوستان او. در خانهتان را روی همکلاسیهای فرزندتان بگشایید، داوطلب رساندن فرزندتان به مهمانیها و زمین ورزش آنان شوید. به علاقهمندیها و نگرانیهایشان گوش کنید و با آنها هماهنگ شوید. سرانجام اینکه درک کنید هر زمان در کنار خانوادهتان هستید، بارها و بارها فرصت دارید که با فرزندتان ارتباط برقرار کنید یا از آنها فاصله بگیرید و در اینجا شمایید که انتخابکننده هستید. تعادل میان زندگی شغلی و زندگی خانوادگی برای بسیاری از مردان، یافتن وقت و انرژی کافی برای فرزندان به این معناست که کمتر در اختیار شغلشان باشند، چرا که برای اغلب پدران شاید دشوار و ناممکن باشد که با ساعات زیاد کاری در هر هفته و فشارهای شدید شغلی، از لحاظ عاطفی و جسمی در کنار فرزندان نیز باشند. در واقع حل این تضاد برای مرد که هویت اصلی او نانآور بودن خانواده است، کار سادهای نیست. مردان چنین تربیت شدهاند که باور کنند سختکوشی و ساعتهای طولانی کارکردن نشانه تعهد به خانواده است، اما اکنون مردان باید بدانندکه اگر تغییر نکنند، باید خطر دور افتادن از همسر و فرزندان را یعنی همان افرادی که به خاطرشان کار معنا پیدا میکند را بپذیرند و گاهی لازم میشود که آنان دستاوردهای مالی و شغلی خود را فدا کنند تا به تعادل بهتری بین کار و زندگی خانوادگی برسند. به طور کلی، سالمترین محیط خانوادگی محیطی است که در آن پدر به عنوان فردی قوی، پرورشدهنده و مردانه نسبت به فرزندان و مادر آنها عمل کند، مادر نیز به عنوان زنی با طبیعت زنانه نسبت به فرزند و پدر خانواده رفتار کند. این هدفی است که آرزو میکنم، پدران برای تحقق آن در خانههایشان کوشش کنند. دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 18:58 :: نويسنده : مهدخت نبوی با تولد كودك، شما يك خانواده 3 نفره خواهيد شد و از اين پس همه چيز با گذشته متفاوت خواهد بود. شوهر شما ديگر نه فقط شريك زندگيتان، بلكه همراه و متحد شما در اين مرحله جديد يعني پدر و مادر شدن است و كودك به همان اندازه كه به شما تعلق دارد، به او نيز متعلق است. روابط خانوادگي جاافتاده شما نيز به صورتي ظريف تغيير مي كند، به اين معنا كه ديگر شما صرفا پسر يا دختر كسي نيستيد، بلكه پدر يا مادر شده ايد و زندگي جديدي وابسته به شماست. اغلب در روزهاي پس از تولد كودك، آن كه از همه سردرگم تر است، پدر جديد است و به همان اندازه كه شما به حمايت او نياز داريد، او نيز به حمايت شما نياز دارد. با يكديگر درباره احساسات خود صحبت كنيد و بگذاريد او در مراقبت از كودك مشاركت كند. شايد او در مراقبت از كودك مضطرب تر از شما باشد، اما بزودي اطمينان بيشتري خواهد يافت. روزهاي نخست پس از تولد كودك، همچون كلاف درهم پيچيده اي از احساسات متضاد خواهد بود. احساس غرور و شعف زايدالوصف از پدر بودن، نگراني در مورد همسر و مراقبت از كودك، همه و همه كار را براي او دشوارتر خواهد كرد. پس از آن كه كودك بزرگ تر مي شود و به مرحله تربيت رفتاري مي رسد، كار از اين هم براي پدر سخت تر خواهد شد، چرا كه اكثر نيازهاي نوزاد در حد نيازهاي جسماني است و بخش عمده نياز عاطفي او نيز به طور غريزي از جانب مادر تامين خواهد شد، ولي با بزرگ تر شدن كودك و رسيدن او به مرحله تربيتي نقش پدر بسيار پررنگ تر خواهد شد. اساسا در خانواده هاي سنتي و قديمي و خانواده هاي جديد، نقش هايي كه افراد به عهده دارند، با يكديگر متفاوت است. در خانواده هاي سنتي، پدر نقش اساسي و حياتي خانواده را به عهده داشت و مدير توليد خانواده بود و محل زندگي و محل كارش به هم نزديك بود. بنابراين نظارت بيشتري بر خانواده داشت، اما امروزه تغييرات زيادي در نقش افراد خانواده به وجود آمده است، محل كار و زندگي از هم دور شده اند و عملا پدر نمي تواند مدت زيادي را با خانواده و فرزندان سپري كند. وظيفه پدر، پيش از تولد كودك آغاز مي شود، درست همانند مادر، اين تفكر نادرست است كه در دوران بارداري، مادر بايد به تنهايي پذيراي كودك باشد و تا وقتي كه كودك به دنيا نيامده، پدر هيچ مسووليتي در قبال او ندارد. توصيه هاي زير به پدران كمك مي كند تا قبل از تولد نوزاد، پيوند بيشتري با نوزاد و همسر خود داشته باشند: همراه شدن دستان گرم پدر روي شكم مادر و گفتگوي صميمانه او با جنين، باعث ايجاد دلبستگي و دلگرمي زياد مي شود. در انتخاب محل تولد و نام كودكتان مشاركت كنيد. چند پيشنهاد براي بعد از تولد: چند ساعتي كودك را به بيرون از خانه ببريد تا همسرتان فرصتي پيدا كند كه به كارهاي شخصي خود برسد. به همسرتان كمك كنيد تا دچار عوارض بي رمقي و افسردگي پس از زايمان نشود. از كمك ديگران براي رسيدگي به امور خانه بهره بگيريد. نقش پدران در تامين بهداشت رواني كودك از محل كارتان مرتب تلفن بزنيد و با او صحبت كنيد. در زمان عدم حضور مادر با كودكتان پدرانه بازي كنيد، بازي هايي را انتخاب كنيد كه با آنچه در حضور مادرش با او انجام مي دهيد، تفاوت داشته باشد. اين كار باعث مي شود كه كودك خصوصا در سال هاي اول زندگي كه نسبت به غيبت مادرش بسيار حساس است، راحت تر بتواند مراقبت شما را بپذيرد. گاهي پدران تنها موقعي مراقبت از كودكشان را به عهده مي گيرند كه ديگر براي مادر تواني نمانده يا كودك در حال گريه و كج خلقي است. بهتر است پدران هميشه و در سرحالي كودك نيز از او مراقبت كنند. هنگامي كه پدران مراقب كودك هستند، احتمال پيش آمدن حوادث بيشتر است اين به دليل بي مبالاتي پدران نيست، بلكه اكثر پدران با رفتارهاي ناگهاني كودك ناآشنا هستند. افتادن كودك از روي ميز يا تخت، شايع ترين اتفاقي است كه هنگام تعويض پوشك كودك رخ مي دهد. بنابراين بيشتر مراقب باشيد. با كودكتان چشم در چشم حرف زده و برايش آواز بخوانيد. بردن كودك به حمام، براي برقراري ارتباطي گرم و صميمانه موثر است. كودك را نوازش كرده و بدنش را ماساژ دهيد. در سنين 6 تا 9 ماهگي، كودكان شروع به سينه خيز يا بالا رفتن مي كنند. روي زمين دراز بكشيد و كودكتان را نزديك خود قرار دهيد، يك اسباب بازي جالب آن طرف خود بگذاريد و كودك را تشويق كنيد كه با بالا رفتن از شما به اسباب بازي برسد. وقتي كودك در 9 تا 12 ماهگي شروع به راه رفتن مي كند، تمايل زيادي دارد كه از حمايت پدر در راه رفتن بهره مند شود. با استفاده از هر دو دست در حالي كه دستان كودك را در جلوي خود گرفته ايد، اين كار را شروع كنيد. اجازه دهيد كه كودكتان طريقه درست گفتگو را از شما تقليد كند. تلفظ كودك را با تكرار كلمات تصحيح كنيد نه با غلط گيري مستقيم. براي كودكتان كتاب بخوانيد. ارزش هاي صحيح را به كودكان بزرگ تر بياموزيد. مراقب روابط اجتماعي كودك خود باشيد و تا حد امكان او را به ايجاد رابطه با كودكاني سوق دهيد كه رفتار آنها با ارزش هاي خانوادگي شما سازگاري داشته باشد. سعي كنيد علايق و توانايي هاي كودك خود را بشناسيد. تربيت مبتني بر عشق داشته باشيد و كودك را متوجه كنيد كه او را تربيت مي كنيد چون عاشقش هستيد. در سنين 7 تا 12 سالگي وابستگي كودك به همسن و سالان خود بيشتر مي شود و لازم است كه پدران كاملا مراقب آنچه كودك از ديگران مي آموزد، باشند. هر چه كودك شما بيشتر با بچه هاي ديگر در تماس باشد، شما بايد تماس خود را با او بيشتر كنيد. شرايطي را به وجود آوريد كه كودك شما مجال بروز نقاط قوت خود را پيدا كند. كودكتان را تشويق كنيد كه دوستانش را به خانه دعوت كند. مربي ورزشي كودكتان بشويد تا توانايي ها و ضعف هاي او را بشناسيد. اهميت تاييد پدران براي كودك را دست كم نگيريد و هميشه در دسترس كودك باشيد. سخن آخر اين كه پدر يا مادر خوبي براي كودك بودن كار بسيار دشواري است، زيرا معمولا والدين گرفتار وظايف روزمره مربوط به بزرگ كردن كودكشان و فراهم آوردن شرايط مساعد زندگي براي او مي شوند و بنابراين نمي توانند نماي بزرگ تري را كه در پيش روي آنهاست و همان جنبه ها و ابعاد مختلف تربيتي و رفتاري در ارتباط با اوست، را ببينند. قسمتي از وظيفه ما به عنوان پدر يا مادر اين است كه روح بزرگي را كه در روزمر گي ها گرفتار است و نوري را كه در درون كودك وجود دارد، ببينيم. براي مثال نقاشي هاي كودك شايد تصويري از آگاهي در حال شكوفا شدن او را به شما بنماياند. ما همچنين وظيفه داريم به كودك، تجربيات روحاني را در دنياي مادي روزمره نشان دهيم و به اين ترتيب سبب تحول و شكوفايي كودك خود در جريان اين فرآيند شويم. پدر يا مادر بودن انرژي بسيار زيادي را مي طلبد. بايد به خودمان سخت نگيريم و در مورد كمبودهايمان بردبار باشيم و درخصوص رشد خود به عنوان پدر يا مادر با خودمان مهربان باشيم و زياد از خود ايراد نگيريم. لازم است همواره انرژي خود را تجديد كنيم، در غير اين صورت بداخلاق، بي حوصله و مجادله گر خواهيم شد. بنابراين بايد به اندازه كافي استراحت كنيم، بخصوص وقتي بچه ها كوچك تر هستند. البته همه ما بهترين چيزها را براي كودكان مي خواهيم ولي خيلي از كساني كه براي اولين بار پدر يا مادر مي شوند، اطلاعات زيادي درباره وظايف خود يا چگونگي تربيت كودكان نمي دانند و خيلي وقت ها مجبور مي شوند بتدريج كه پيش مي روند، ياد بگيرند و اين موضوع ناراحت كننده است. با اين همه، اين تجربيات فرصت هاي فراواني براي رشد شما به عنوان پدر يا مادر علاوه بر رشد كودكتان فراهم مي كنند. به عنوان نخستين آموزگار كودك، شما بايد حتما فضايي مملو از عشق و صميميت، نظم و آرامش، علاقه و اشتياق كه همگي براي رشد او حياتي هستند، مهيا كنيد. كسي از شما انتظار ندارد با كودك خود در حد يك كارشناس برخورد كنيد. تنها انتظاري كه از شما مي رود اين است كه شيوه جديدي بيابيد تا قادر به در نظر گرفتن تمامي جنبه هاي رشد كودك، اعم از جسماني، احساسي، عقلي يا روحاني باشيد. بنابراين به كودك خود كمك مي كنيد تا با چالش هاي دنياي متغير روبه رو شود و بهترين ثمره را از زندگي خود برگيرد. نكته مهم اين است كه به ياد داشته باشيد كودك استثنايي شما يك بزرگسال كوچولو نيست و از او توقعات و انتظاراتي در حد خودش و توانايي هايش داشته باشيد. بايد بدانيد كه نحوه تفكر، استدلال، احساس يا درك او از جهان و محيط پيرامونش همانند شما نيست. مركز توجه بيشتر كودكان تا 7 سالگي، بدن آنهاست. كودكان در اين سن بسرعت در حال رشد هستند و نياز به جنبش و ورزش دارند. به ياد داشته باشيد كه كودك شما عمدتا از طريق نمونه و تقليد مي آموزد. بعلاوه، نظم و تكرار حاصل از كارهاي روزمره عناصر اساسي در دنياي سالم كودك خردسال هستند و سبب ايجاد حس امنيت و اعتماد مي شوند. فرزند شما اطلاعات را بدون هرگونه تغييري مي گيرد و به همين دليل بايد به چگونگي محيط زندگي او و وقايعي كه براي او رخ مي دهد دقت كنيد. لازم است تعادلي بين تحريك حواس كودك و محافظت از آنها برقرار كنيد. تاثير يك محرك مصنوعي مثل تلويزيون و فيلم ها بر ذهن كودك كاملا با تاثير صدا، توجه و مراقبت شما فرق دارد. بايد درك كنيد كه هر چيزي در زندگي كودك شما چنان عميق جذب ذهن او مي شود كه ممكن است پس از تغيير شكل يافتن مجددا در بازي هاي خلاق او تجلي كند. بنابراين بازي خلاق براي كودك حكم غذا و آب را دارد و لازم است با اختصاص وقت و فراهم كردن لوازم مناسب براي اين نوع بازي ها، كاري كنيد كه كودكتان بتواند با تقليد هر آنچه كه برايش رخ مي دهد از طريق بازي كردن، راه خود را در زندگي روزمره پيدا كند. شكوفا كردن جوشش طبيعي تخيل و خلاقيت، يكي از بزرگ ترين هديه هايي است كه مي توانيد به كودكتان بدهيد. پس بكوشيد پدر خوبي براي دلبندتان باشيد. دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 18:40 :: نويسنده : مهدخت نبوی
وقتي با ما بدرفتاري مي شود يا ناکام مي شويم ، بايد به ياد داشته باشيم که در مقابل خشم يک فرد مقابله کننده هستيم و بايد بتوانيم از مهارت هاي مختلفي براي کنترل خشم خود استفاده کنيم. مهارت هاي مخلتفي براي کنترل خشم وجود دارد که به چند مورد به شرح زير اشاره مي شود:
4- وقتي عصباني هستيم کارهاي زير را انجام دهيماول اين واقعيت را بپذيريم که خشمگين هستيم ، دوم تصميم بگيريم که چه کاري مي توانيم درباره آن انجام دهيم. گاهي ممکن است به اين نتيجه برسيم که نشان دادن واکنش پرخاشگرانه بيشتر به نفعمان است. در مواقع ديگر ممکن است پاسخ انفعالي و بدون جرات را انتخاب کنيم. در بيشتر مواقع بايد روش باجراتي را انتخاب کنيم. چيزي که درک آن در اينجا مهم است ، اين است که بايد بدانيم حق انتخاب و مسووليت يک شيوه پاسخدهي مناسب در هنگام عصبانيت با ماست. نبايد به بهانه عصبانيت دست به اعمال پرخاشگرانه بزنيم. به عبارت ديگر بيان اين جمله که چيزي را شکستم يا به کسي صدمه زدم ، براي اين که عصبي بودم ، شيوه نامعقولي براي اجتناب از مسووليت است. اين خشم نيست که موجب مي شود به شيوه هاي خاص عمل کنيم ؛ بلکه اين ما هستيم که عصبي مي شويم و تصميم مي گيريم که يا به شيوه اجتماعي پسند و قابل قبول يا به شيوه غيراجتماعي و غيرقابل قبول واکنش نشان دهيم.
پس از اين که با رويداد خاصي مقابله کرديم به تلاشهاي خود پاداش دهيم:
به دو طريق مي توانيم از اين عبارات استفاده کنيم. يکي اين که در زمان بررسي رويدادهاي خشم برانگيز از آنها استفاده کنيم و ديگر آن که پيش از مواجه شدن با رويداد خشم برانگيز از طريق آرام سازي و حرف زدن با خود درباره آن رويداد به صورت تجسمي از اين روش استفاده کنيم.
پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 21:49 :: نويسنده : مهدخت نبوی ساحل افتاده گفت : « گر چه بسي زيستم هيچ نه معلوم شد آه كه من كيستم .» موج ز خود رفته اي، تيز خراميد و گفت : « هستم اگر مي روم گر نروم نيستم . » (( محمد اقبال لاهوري )) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ موج ز خود رفته رفت ساحل افتاده ماند . اين، تن فرسوده را، پاي به دامن كشيد؛ و آن سر آسوده را، سوي افق ها كشاند . *** ساحل تنها، به درد در پي او ناله كرد: - (( موج سبكبال من، بي خبر از حال من، پاي تو در بند نيست ! كوه دماوند نيست ! « هستم اگر مي روم » ! خوشتر ازين پند نيست . بسته به زنجير را ليك خوش آيند نيست . )) *** ناله خاموش او، در دلم آتش فكند رفتن؟ ماندن؟ كدام؟ اي دل انديشمند ؟ گفت : - (( به پايان راه، هر دو به هم مي رسند ! )) عمر گذر كرده را غرق تماشام شدم : سينه كشان همچو موج، راهي دريا شدم هستم اگر ميروم، گفتم و رفتم چو باد تن، همه شوق و اميد، جان همه آوا شدم بس به فراز و نشيب، رفتم و باز آمدم، زآنهمه رفتن چه سود؟ خشت به دريا زدم ! شوق در آمد ز پاي، پاي درآمد به سنگ و آن نفس گرم تاز، در خم و پيچ درنگ؛ اكنون، ديگر، دريغ، تن به قضا داده است ! موج ز خود رفته بود، ساحل افتاده است !
مادر کنيز خانواده نيست ! خانواده در حقيقت يک هرم است که هر کدام از اعضايش در هر قسمت از اين هرم، برخي مسؤوليت ها و وظايفي را بر عهده دارند. با اين که هرم مزبور يک مجموعه واحد است اما هر يک از اعضا بايد برخي وظايف را انجام دهند و بين وظايفي که افراد نسبت به خود دارند و وظايفي که نسبت به ديگران انجام مي دهند، بايد تعادل برقرار شود. هر کسي يک شخصيت حقوقي و يک شخصيت حقيقي دارد، يعني يک زن در خانواده مي تواند همسر، مادر يا عروس آن خانواده باشد که در تمام اين غالب ها برخي وظايف را بايد ايفا کند و طرف هاي مقابل مثل شوهر، فرزند يا مادر و پدر شوهر نيز نسبت به شخصيت آن زن در خانواده بايد به وظايف خود عمل کنند. اگر فرد بخواهد در بخشي از وظايف افراط کند و خواسته يا ناخواسته بيش از آنچه در حيطه وظايف اوست عمل کند، موجب مي شود تعادل به هم بخورد. بيشترين عدم تعادل که در قديم رايج بود و اکنون اين مسأله کمتر شده است، در رابطه مادران با فرزندان است. اين مادران بايد بررسي شوند و مورد درمان قرار بگيرند. 1- گاهي اوقات سرخوردگي هاي دوران کودکي و کمبودهايي که در بچگي يک فرد وجود داشته است، به صورت بر عکس، در رفتارهاي او با فرزندانش ديده مي شود. اين فرد بيش از حد به فرزندانش محبت مي کند و چون نگران است که فرزندانش نيز دچار تجربيات بد او شوند، در رفتار و وظايفش نسبت به آنها غلو مي کند. اين مادران در حقيقت برخي از عقده هاي دوران کودکي خود را به صورت بسيار غلو شده، براي فرزندان شان انجام مي دهند. اين وضعيت يک حالت جبراني است که باعث ايجاد مشکل در خانواده مي شود. 2-مسأله دوم به ريشه هاي فرهنگي افراد بر مي گردد. خانم ها از قديم شنيده اند که مادر بايد خودش را وقف فرزندانش کند، بايد از خودش بگذرد و ايثار کند. تمام اين نکته ها درست است، اما به تعادل و اندازه نه با افراط و تفريط. زماني که خانمي به وظايف بچه داري اش بيش از حد بها مي دهد و تمام هم و غم خودش را براي حمايت و نگهداري از فرزندانش مي گذارد، طبيعتاً از ديگر وظايفش باز مي ماند؛ وظايفي مثل شوهرداري يا وظايفش نسبت به خانواده خود يا همسرش. دومين مشکل در اين گونه روابط آن است که فرزند يا فرزنداني که بيش از حد لازم سرويس دريافت کرده اند، متوقع مي شوند و اين اعمال مادر را جزو وظايف اجرايي او يا حق مسلم خود مي دانند. اين موضوع باعث انتظار بيش از حد فرزندان از مادر مي شود و آنها ديگر به آنچه وظيفه خودشان است، عمل نمي کنند.کم کم فرزندان بزرگ تر مي شوند و مادر مسن تر، اما انتظار فرزندان در همان حد بالا است و توقع دارند که مادر مانند گذشته به آنها خدمات دهد. اين مسايل باعث مي شود که همسر خانواده در درجه دوم اهميت قرار بگيرد و هر زمان که به خانه مي آيد، با يک همسر خسته از کار و خدمت به فرزندان روبه رو شود که انرژي و زماني براي مرد خود ندارد. کم کم مرد خانواده براي خودش حريم تشکيل مي دهد و از همسرش فاصله مي گيرد. زن خانواده نيز پس از چند سال خدمت به فرزندان در مي يابد که خودش را وقف فرزندانش کرده و عملاً هيچ لذتي از زندگي خود نبرده است. همچنين در طول اين سال ها شوهرش نيز از او فاصله زيادي گرفته. تمام اين مسايل باعث مي شود که وقتي زن به سنين ميانسالي مي رسد، دچار کمبود اعتماد به نفس و توانايي فيزيکي، سرخوردگي و خشم فرو خورده شود. او به اين مسأله مي انديشد که سال هاي سال براي بچه ها زحمت کشيدم اما آنها هيچ کدام متوجه زحمت هاي من نشدند و هنوز هم توقع بيشتري از من دارند. انديشيدن به اين مسايل باعث اضطراب و احساس شکست در زن مي شود و به صورت بيماري هاي جسماني بروز مي کند. يعني بدن، زبان روان مي شود. زماني که اين خشم هاي فرو خفته در زن ايجاد مي شود و او آنها را بيان نمي کند و در خود مي ريزد، به صورت ناخودآگاه اين ناراحتي ها را با دردهاي جسماني بيان نموده و فکر مي کند که هر چه بيشتر از دردهاي جسماني شکايت کند، بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد.حالا در اين ميان اگر پدر خانواده حد تعادل را رعايت کرده باشد و طي ساليان در کنار عمل به وظايف خود در قبال خانواده اش، به خودش نيز توجه کرده و با زمانه پيش رفته باشد، عملاً فاصله زيادي بين او و همسرش ايجاد شده است. در اين موقعيت فرزندان بيشتر به سمت پدر گرايش مي يابند و وظيفه خود را نسبت به او بهتر و کامل تر اجرا مي کنند. توصيه من به خانواده ها به ويژه به مادران خانواده اين است که حد تعادل را در رفتار و عملکرد خود نسبت به تمام اعضاي خانواده رعايت کنند و در کنار تمام وظايف نسبت به اعضاي خانواده، از وظايفي که نسبت به خود دارند، غافل نشوند. ايثار و فداکاري خصلتي خوب و پسنديده است که زنان ايراني از آن بهره مند هستند، اما اين فداکاري نبايد به قيمت وقف جسم و روان آنها باشد و گمان کنند مادر بايد کنيز بچه هايش باشد. راه حل اساسي1-در درجه اول بايد روي اعتماد به نفس اين گونه مادران و عزت نفس آنان کار کنيم. او بايد ياد بگيرد به خودش اهميت بدهد. درست است که آب رفته به جوي باز نمي گردد اما الان هم دير نيست. آخر اين داستان را مي توان تغيير داد، به شرط آن که اين قبيل مادران نقش قرباني را نپذيرند و به خودشان کمک کنند. به عنوان نمونه قبل از اين که بچه ها راجع به شيوه غذا خوردن و اضافه وزن او بگويند، مادر بايد پيشدستي کند و مثلاً بگويد که امشب براي خودم غذاي مخصوص درست کردم، مي خواهم کمي وزن کم کنم، از فردا مي خواهم ساعت 8 تا 9 در پارک پياده روي کنم يا در فلان کلاس ورزشي ثبت نام کنم و... 2-بايد با پدر خانواده صحبت کنيم. او بايد در تشويق همسرش نقش مثبتي ايفا کند و با رفتارهاي صحيح، الگوي مناسبي براي بچه هايش باشد. اگر پدر، سيستم خانواده را درست پايه ريزي کرده يا آن را اصلاح کند و بچه ها به اين درک برسند که مادر در سطح آنها نيست، بلکه در سطحي بالاتر و کنار پدر قرار دارد، همه چيز اتوماتيک وار اصلاح مي شود.پدر بايد نقاط ضعف يا انتقاداتي که به همسرش دارد را در مواقعي که با هم تنها هستند مطرح کند و در حضور بچه ها هرگز در اين باره بحث نداشته باشند. اگر پدر درست رفتار کند، بچه ها به خود اجازه نمي دهند که به مادر بگويند مثلاً تو نبايد فلان جا بروي يا چاق هستي و... 3-همزمان با اين راهکارها بايد به بچه ها هم يادآور شويم که مادرشان را ياري کنند تا از اين حس ناخوشايند رها شود، مثلاً دختر خانواده مي تواند به مادرش بگويد :« من هم در برنامه پياده روي شما شرکت مي کنم » يا « با شما به کلاس ورزش مي آيم » يا «مامان، من اين لباس ورزشي را براي تان خريدم که در کلاس بپوشيد ». در مورد پسرها هم بايد به طور غير مستقيم سعي کنيم شيوه هاي قدرداني از مادر را اجرا نموده و سعي کنند رفتارهاي تخريب کننده احتمالي پدر را ناديده بگيريد، نه اين که الگو برداري کنند و به راه او بروند. البته تا پدر خانواده اصلاح نشود و سعي نکند تغيير رويه دهد، پيشرفت برنامه درماني بسيار کند و شايد ناموفق خواهد بود دکتر محمدرضا خدايي پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 13:18 :: نويسنده : مهدخت نبوی منبع:واحدسلامت تبیان زنجان در بسیاری از موارد زنان و مردان دارای نقاط مشترکی هستند اما به جرات می توان گفت که زنان حساس تر از مردان هستند و همسری موفق تر است که به این حساسیت ها توجه کامل داشته باشد. ۱- وحشتناک ترین سوالی را که می توان از یک زن پرسید، سن اوست. بنابر این توصیه می شود هیچ گاه از خانم ها در مورد سنشان سوال نکنید و در ضمن حواستان باشد هیچ جا سن همسر خود را فاش نسازید! ۲- خانم ها بر روی جهیزیه شان حساسیت فوق العاده ای دارند و آن را جزیی از وجودشان می دانند. تحقیر یا تمسخر جهیزیه همسرتان در حقیقت تحقیر یا تمسخر خود اوست. ۳- در حضور همسرتان از هیچ زنی تعریف نکنید. حتی اگر آن زن هشتاد ساله باشد. ۴- برای یک مرد موفق دستپخت همسرش، بهترین است، حتی اگر این چنین نباشد. اگر یک روز غذا طعم خوبی نداشت، در حین صرف غذا مثل همیشه آن را با میل بخورید و در یک فرصت مناسب عیب آن یک وعده را با بیانی خوش بازگو کنید. هر چه باشد یک روز که هزار روز نمی شود، می شود؟ ۵- همسر شما برای شما مدل یا رنگ موهایش را عوض می کند. چنان چه رنگ یا مدل موی او مورد پسندتان نبود، یک باره این مساله را عنوان نکنید، بلکه در همان لحظه از مدل یا رنگ جدید تعریف و تمجید کنید و در یک فرصت مناسب با چنین جملاتی، نظر واقعی تان را بگویید: ” راستی عزیزم فکر نمی کنی مدل موی قبلی ات خیلی بیشتر به تو می آمد و جوان تر نشانت می داد” یا ” عزیزم باید اعتراف کنم رنگ موی قبلی ات زیبایی ات را چند برابر می کرد.” ۶- با همسر خود مشورت کنید. این کار در بسیاری از موارد راهگشاست و حتی اگر سودی هم نداشته باشد با این کار به همسرتان احساس موجودیت می بخشید. ۷- روز تولد همسرتان و همچنین سالگرد ازدواجتان را فراموش نکنید. هدیه و نوع آن چندان اهمیتی ندارد؛ برای همسرتان مهم این است که شما این دو روز را به خاطر داشته باشید. اگر شده فقط به او تبریک بگویید.۸- برای همسران مهم است که احترام خانواده های یکدیگر را نگاه دارند، اما قبول کنید که خانم ها روی این قضیه به خصوص بر روی مادرشان حساسیت فوق العاده ای دارند. مرد زرنگ و موفق سعی می کند بیش از همسرش به او نزدیک شود. ۹- هیچ گاه به عقاید و اعتقادات همسرتان توهین نکیند، اگر چه آن عقاید مسخره و خرافی باشند، نه این که بر این عقاید غلط صحه بگذارید اما از راه صحیحش وارد شوید. ۱۰- هیچ گاه در مقابل همسرتان ابراز عجز و ناتوانی نکنید. اگر ازدواج را خانه ای فرض کنید، مرد ستون این خانه را تشکیل می دهد که اگر خللی در آن بوجود آید، خانه یک باره فرو می ریزد. همیشه سعی کنید در مشکلات قوی باشید و این قدرت را به همسرتان نیز انتقال دهید و دلگرمش سازید. ۱۱- هیچ گاه با همسرتان لجبازی نکنید، جون از پیش بازنده اید! ۱۲- چنانچه همسر شما نقطه ضعفی دارد به رخش نکشید. شما و همسرتان رفیق هم هستید نه رقیب. ۱۳- سعی نکنید همسرتان را با کسی مقایسه کنید مگر این که هدفتان این باشد که بین آن دو کینه و دشمنی به وجود آورید. هر کسی خصوصیاتی دارد، و هیچ کس با آن دیگری قابل قیاس نیست. ۱۴- هیچ گاه سعی نکنید جلوی گریه و اشک ریختن همسرتان را بگیرید. خانم ها به مراتب بیشتر از مردان گریه می کنند و با اینکار به آرامش می رسند. ۱۵- بیش از آن که شوهر همسرتان باشید، دوست او باشید پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 13:12 :: نويسنده : مهدخت نبوی از خدا پرسیدم: اگر در سرنوشت ما همه چیز را از قبل نوشته ای آرزو کردن چه سود دارد؟ خداوند گفت: شاید در سرنوشتت نوشته باشم "هر چه آرزو کرد" زندگی باور آرزوهای قشنگه، من برات آرزوهای قشنگ میکنم تو فقط باورشون کن.
گفتوگو درباره سوال های جنسی یکی از دشوارترین مباحثی است که والدین با خردسال خود دارند. غالب والدین با اولین پرسشهای جنسی کودکان شگفتزده میشوند و ترسی عمیق وجود آنها را پر میکند. این مراقبان وحشتزده میخواهند بدانند کودک این اطلاعات را از کجا کسب کرده است و چه کسی این مسائل را برای او توضیح داده است و بدتر آنکه آیا تجربهای هم دارد؟ برخورد شدید با کودک یا بیتوجهی به پرسش او باعث میشود کودک به شیوههای دیگری جواب پرسش خود را پیدا کند که این میتواند برای او خطر آفرین باشد. از دیدگاه روانشناسی رشد، کودکان از ۳ سالگی متوجه جنسیت خود میشوند. یعنی میفهمند دختر یا پسر هستند و شروع به پرسشهای متعدد در مورد جنس مخالف میکنند. معمولا از این سن دردسرهای والدین شروع میشود. غافل از اینکه برای کودک ۳ یا ۴ ساله هیچ فرقی بین اندامهای مختلف وجود ندارد. به اندام جنسی خود همانطور نگاه میکند که به چشم یا بینی خود، با این تفاوت که پرسش در مورد این اندام با حساسیت والدین روبهرو میشود که این واکنش از چشم کودکان دور نمیماند. بهتر است خیالتان راحت باشد آن تصوری که شما از روابط جنسی دارید کودک شما ندارد. او خیلی ساده میپرسد و شما نیز میتوانید با توجه به شناختی که از کودکتان دارید خیلی ساده توضیح دهید. به عبارت دیگر کودکان از زاویه دید خود به مسائل جنسی نگاه میکنند که با زاویه دید شما یکی نیست. این بدان معنی است که به جای آنکه این پرسشها را زشت تلقی کنید و از آنها واهمه داشته باشید خیلی ساده و به زبان کودکان به آنها پاسخ دهید. مثلا اگر کودک شما در مورد خورشید از شما بپرسد آیا تمام اطلاعات خود را درمورد فعل و انفعالات سطح خورشید یا کهکشانها به او میدهید؟ به این مشکلات توجه داشته باشید سوالات کودکان در مورد مسائل جنسی امری کاملا طبیعی است و هیچ کودکی نباید به خاطر رسیدن به این مرحله از رشد سرزنش شود. مسلم است که نقش اصلی تربیت جنسی در دوران کودکی و ایجاد عادات مناسب به عهده پدر و مادر است. در این زمینه والدین باید خود آموزشهای لازم و روشن تربیت را بیاموزند و به آنها کمک شود تا برای پاسخگویی به سوالات جنسی و زیستی از طریق رجوع به کتب مناسب و متون مذهبی آمادگی یابند. باید دانست آموزش زودرس، شتاب زده و ناشیانه مسائل جنسی به کودکان همان اندازه آسیبزاست که این آموزشها با تاخیر، پنهان سازی یا نادیده گرفتن همراه باشد. نکته ظریف در این مورد آن است که والدین در پاسخ به پرسشهای جنسی کودکان با مشکلات زیر روبهرو هستند: ۱. شرم و حیا ۲. حقایق را میخواهند بگویند، ولی از شیوه درست آن بیخبرند. ۳. برخی وحشت دارند که پاسخها برای کودکان بد آموزی داشته باشد. اینگونه پاسخ دهیم در پاسخ به سوالات جنسی کودکان موارد زیر را باید مد نظر قرار داد: ۱. باید به خاطر داشت آموزش در این زمینه باید تدریجی باشد و لازم نیست همه جزئیات را یک جا در اختیار او قرار داد. در واقع از شرح و بسط بیمورد باید پرهیز کرد. ۲. از دروغ گفتن در پاسخها خودداری شود. ۳. پاسخها درست و با خرافات همراه نباشد. ۴. پاسخ به سوالات با زبان ساده و قابل فهم صورت بگیرد. ۵. اقناع کننده باشد. ۶. متناسب با سن و درک کودک باشد. ۷. پاسخها همراه با شوخی، مسخره کردن و هرزگی نباشد. ۸. شیوه بیان به گونهای باشد که اعتماد طفل را به صحت آن جلب کند و او احساس کند مطلب را سرهم بندی نکردهاید. ۹. بر خود تسلط داشته باشیم. بدین معنا که برخود مسلط بوده، بگذاریم کودک سوال خود را به طور کامل مطرح کند. ۱۰. شنوندهای خوب باشیم. بدین معنا که بر خود مسلط بوده، بگذاریم کودک سوال خود را به طور کامل مطرح کند. ۱۱. اگر احساس کردید هنگام گفتوگو با فرزندتان چیزی را اشتباه گفتهاید. به اشتباه خود اقرار کرده و سپس آن را اصلاح کنید و بیان دارید اطلاعات من درباره آن موضوع کم بود. الان که درباره آن مطالعه کردم واقعیت موضوع چنین است. ۱۲. همواره این مسئله را باید در پاسخ به سوالات جنسی مدنظر قرار داد که شرم و حیا تا حدودی لازم است و همواره باید از پاسخهای بیپروای جنسی خودداری کرد. منبع: برترین ها یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 20:24 :: نويسنده : مهدخت نبوی اصولا” لجبازی یك نوع رفتار و واكنش نامطلوب است كه به صورت های مختلفی خود را نشان می دهد، از جمله آسیب رساندن به خود و دیگران ، ناسزا گفتن ، گریه كردن و فریاد كشیدن ، شكستن وسایل و … در افراد لجباز پایین بودن اعتماد به نفس و عدم داشتن خود باوری مثبت و پذیرفتن خود واقعی مشهود است.
7 راه برای درمان لجبازی: پنجره ی اول - مستقّل بارآوردن كودك: در برخورد كلّی در زندگی باید طوری با كودك رفتار كرد كه او بتواند در امور روزمره ی خود به طور مستقّل و گاهی بدون نیاز به دیگران تصمیم بگیرد. البتّه فشارهای منفی را نباید در این خصوص وارد كرد ، بلكه باید با راهنمایی های به جا تذكّر داد و روش های صحیح را به موقع به او آموزش داد. پنجره ی دوم : كودك را تا حدّ امكان وادار به عجله و شتاب زدگی نكنیم . معمولا” خانواده ها در چند كار ، كودك را ناخواسته یا خواسته به عجله و شتابزدگی وادار می كنند كه بیشتر مواقع عدم آگاهی والدین در تشدید آ ن ها ، دخالت مستقیم دارداز جمله چیزهایی كه می توان در این رابطه یاد آور شد: الف - حمّام كردن : در دوران طفولیّت عدم آشنایی والدین به خصوص مادر از مسایل تربیتی باعث می شود به جای فراهم آوردن محیطی شاد و مفرّح هنگام استفاده از حمّام ، آن را به محیطی درد آور و وحشتناك برای او تبدیل می كند. برای این كار بهتر است اجازه بدهیم كودك ابتدا خوب بازی كند و در همان حال با شعرها و قصّه های كودكانه شروع به شستن او كنیم و ضمنا” اجازه دهیم تا كودك حتّی برخی از اسباب بازی های خود را به حمّام بیاورد و با آن ها مشغول بازی شود. ب- مهمانی رفتن: همان طور كه ما بزرگ ترها قبل از رفتن به مهمانی یا گردش نیاز داریم خود را آماده كنیم ، فرزندان ما هم نیاز دارند كه آماده شوند. البتّه نیاز آن ها با نیاز ما اندكی تفاوت دارد. پس بهتر است زمان رفتن به مهمانی یا گردش را یك ساعت قبل از حركت به كودك یادآور شویم تا بتواند با كمك بزرگ ترها آماده شود. متاسفانه بعضی از والدین كمی قبل از حركت به كودك می گویند آماده شود و این كار باعث لجبازی و مخالفت او می شود. چون دایم به او تذكّر می دهیم كه زود باش ، سریع تر، دیر شد و… به جای این كه سرعت كودك را برای آماده شدن بیشتر كنیم ،باعث می شویم كه مخالفت كند. ج - غذا خوردن ، خوابیدن و …: بهر حال كودك مانند افراد بزرگسال نمی تواند از نیروی تفكّر و حركت در یك زمان استفاده كند و والدین باید بدانند زمان تفكّر و انجام كارها در كودكان به سعه ی صدر بیشتری نیاز دارد. پنجره ی سوم: رشوه ندادن و حذف پاداش كودك لجباز : اگر كودك برای رسیدن به مطلوب خود چه درست و چه نادرست شروع به گریه كردن و یا داد كشیدن بكند و از این راه بخواهد به خواسته ی خود برسد و والدینی كه به اصطلاح حوصله ی ندارند با دادن امتیاز ( رشوه ) به كودك ، او را ساكت می كنند ، باعث پرورش لجبازی در او می شوند. پس باید پدر به خصوص مادر از دادن هرگونه رشوه و پاداش به كودك خوداری كند. البتّه تشویق برای كارهای خوب و مثبت كودك با رشوه دادن فرق دارد. تشویق باعث رشد اعمال نیك و حركت به سوی ترقِّی می شود. امّا باید توجّه داشت كه تشویق و پاداش ، باید به اندازه و درخور كار او باشد. پنچره ی چهارم -عدم توجّه و نادیده گرفتن رفتار كودك لجباز : گاهی بهتر است وقتی فرزندمان شروع به داد و بیداد می كند خیلی خونسرد و بی توجّه از كنار مسئله عبور كنیم به طوری كه یا متوجّه نشده ایم و یا موضوع برایمان اهمّیّت ندارد. پنجره ی پنجم - برقراری آرامش و امنیّت در خانواده: به هر حال در هر خانواده مسایل و مشكلاتی به وجود می آ ید كه منجر به بحث و گفت و گو می شود. والدین باید بدانند كه تمام مسایل گره هایی هستند كه به وسیله ی دست باز می شوند. یعنی به جای بحث و متّهم كردن دیگران ، آرام و بدون بر هم زدن امنیّت خانواده به خصوص كودكان ، مشكلات و مسایل را می توان به راحتی حل كرد، به طوری كه هم خود و هم دیگران از نوع گفت و گو ها لذّت ببرند. پنجره ی ششم - راهنمایی ” آری ” امّا دخالت “ خیر” : هیچ كس از دخالت كردن دیگران در امور زندگی خوداحساس رضایت و خشنودی نمی كند. پدر و مادر از همان شروع تربیت باید حركت صعودی خود را بر پایه ی راهنمایی قرار دهند تا كودك بتواند كم كم راه صحیح زیستن را تشخیص دهد. دیگر قابل پذیرش نیست كه من : ” من می گویم این طور باش ، من می گویم این جا نرو و… بلكه ارشاد و راهنمایی های خردمندانه و كمك گرفتن از خود كودك در مشكلات می تواند كمك بزرگی باشد. پنجره ی هفتم - عدم لجبازی والدین: آموزش های عملی به مراتب از آموزش های تئوری ، موثرتر و آموزنده تر می باشند. اگر والدین در حضور بچّه ها با یك دیگر لجبازی كنند ، خیلی راحت و بدون دردسر لجبازی را به آن ها یاد می دهند و بچّه ها به طور واضح فیلمی مشاهده می كنند كه در آن یكی از والدین با پافشاری دیگری را مجبور به اطاعت از خود می كند و آنان متوجّه می شوند كه از این راه می توانند به راحتی به خواسته های خود برسند. نتیجه: پدرها و مادرها باید بدانند كه با بردباری می توانند بر اكثر ناهنجاری ها چیره شوند و اجازه ندهند كودك به تنهایی برای همه ی افراد یك خانواده تصمیم بگیرد. متاسفانه بعضی از والدین با گفتن من حوصله ندارم و یا كی حوصله ی این كارها را دارد ، سعی می كنند بار مسئولیّت تربیت را كج به منزل برسانند . این گونه والدین باید گفته های خود را اصلاح كنند . بگویند من حوصله دارم و یا بهتر است بگویند من می توانم با حوصله و بردبار باشم و از این طریق خود باوری مثبت و عزِّت نفس خود را بالا ببرند. امّا در لجبازی از هر روشی برای از بین بردن یا كاهش آن استفاده می كنیم ، باید مراقب باشیم تا كودكان به خود و یا دیگران آسیب نرسانند. یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 1:48 :: نويسنده : مهدخت نبوی اینجا زمین است، ساعت به وقت انسانیت خواب است. دل عجب موجود سخت جانیست! هزار بار تنگ میشود، میشکند، میسوزد، میمیرد! و بازهم میتپد برای...
به جای آنکه دائماً با فرزند خود براي تميز کردن اتاقش، جر و بحث کنيد، بهتر است با صبر و حوصله نحوه نظافت آن را به او ياد بدهيد، چون هيچ بچه اي ذاتاً نحوه آن را بلد نيست! اين مهارتي است که شما بايد به او آموزش بدهيد. ابتدا نگاهي به وضعيت اتاق خود بيندازيد! آيا الگوي خوبي براي تميزي هستيد؟ آيا به اندازه کافي وقت گذاشته ايد تا به فرزندتان، نحوه تميز و مرتب کردن اتاقش را ياد دهيد؟ اگر پاسخ تان به اين سؤالها منفي است، پس نبايد انتظار زيادي از فرزندتان در اين زمينه داشته باشيد. براي تميز کردن اتاق فرزندتان نکات زير را به کار ببنديد و از او بخواهيد که مراحل کار را با دقت نگاه کند تا پس از مدتي، در اين زمينه مهارت يابد. جدا سازي: سه سطل بزرگ در اتاق فرزندتان قرار دهيد. اولي را براي آشغال، دومي را براي لباسهاي کثيف و سومي را براي ريختن خرت و پرت ها اختصاص دهيد. از او بخواهيد که با ماژيک و يا مداد شمعي، روي سطل ها، کاربردشان را بنويسند. نظم بخشي: حالا وسايل به هم ريخته را از روي زمين جمع کرده و آنها را پس از دسته بندي، داخل سطل ها قرار دهيد. بعد از چند دقيقه، از فرزندتان بخواهيد که کمک تان کند. هر لباسي که روي زمين است و نياز به شست وشو دارد بايد داخل سطل دوم قرار بگيرد. اسباب بازي هاي روي زمين در سطل سوم جاي مي گيرد. کاغذ خوراکي ها به عنوان زباله داخل سطل اول قرار مي گيرند. دوباره جدا سازي: وقتي لباسها و زباله ها را از خرت و پرت ها جدا کرديد، به دسته بندي و جدا سازي وسايل فرزندتان اقدام کنيد. يعني کتابها را در کتابخانه چيده و اسباب بازي هاي کوچک و بزرگ را از هم جدا کنيد و عروسک ها را در قفسه اي بچينيد. مرحله آموزش: حالا نحوه جمع کردن پتو و روتختي، گردگيري و جاروبرقي زدن را به فرزندتان آموزش دهيد. قوانين مشخصي تعيين کنيد: وقتي فرزندتان نحوه جدا سازي و دسته بندي را ياد گرفت، به او بگوييد که از آن به بعد، هر وسيله اي که روي زمين باشد، به عنوان زباله داخل سطل اول قرار مي گيرد. به او بگوييد که اگر وارد اتاقش شويد و چيزي روي زمين ببينيد، آن را داخل سطل زباله مي اندازيد. زمان مشخصي را تعيين کنيد: به فرزندتان بگوييد که از او توقع داريد هر جمعه صبح، اتاقش را نظافت کند. سپس بابت آن به او جايزه بدهيد و در صورت عدم رعايت قوانين، او را تنبيه کنيد. مثلاً پول تو جيبي اش را در آن هفته نپردازيد. به حرف خود عمل کنيد و اگر حتي يک تکه اسباب بازي، کف اتاقش ديديد آن را داخل سطل بيندازيد تا فرزندتان متوجه قاطعيت شما شود و وسايل مورد علاقه اش را مرتب کند. کودکان خيلي سريع، آموزش هاي لازم را فرا مي گيرند و از ترس از دست دادن اسباب بازي هاي محبوب شان، اقدام به مرتب کردن آنها خواهند کرد. جمعه 18 فروردين 1391برچسب:, :: 13:6 :: نويسنده : مهدخت نبوی
( گزارشهای تکان دهنده و آمار کودک آزاری در ایران) هر چند هفته یک بار، گزارش تکان دهندهای از کودک آزاری در رسانهها منتشر میشود. موارد متعددی مانند هانیه، دختربچهای که مورد کودک آزاریهای متعدد قرار گرفته بود، در رسانهها، ذهن جامعه را برمی آشوبد، ولی پس از مدتی، همه چیز به فراموشی سپرده میشود. به چه رفتارهایی کودک آزاری می گوییم ؟ کودکان به علت ویژگی هایی که از نظر سنی دارند ، بسیار آسیب پذیرند و نیار به حمایت و مراقبت ما دارند . اما گاهی بزرگسالان ، به دلایل مختلف ، به جای حمایت و مواظبت از کودکان آنان را مورد آزار قرار می دهند . چگونه می توانیم کودک آزاری را کاهش دهیم ؟
پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 20:1 :: نويسنده : مهدخت نبوی
آداب قبل از امتحان
چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 11:5 :: نويسنده : مهدخت نبوی
انگشت شست
انگشت اشاره
انگشت وسط
انگشت انگشتری
انگشت كوچك
چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 9:50 :: نويسنده : مهدخت نبوی با این 10 کار به آرامش برسید!
آیا آرزو دارید که آرام و خونسرد و خوددار باشید و فرصت کافی برای آنچه دلخواه شماست در اختیار داشته باشید؟ اگرچه رسیدن به این هدف مشکل به نظر می رسد، اما با کمی تلاش و تجدید نظر در افکار و اعمال می توان به آن نزدیک شد. ● بهتر است راهکارهای پیشنهادی ما را رعایت کنید:فراموش نکنید در دنیای شلوغ و پر استرس امروز به دست آوردن تکه ای آرمش می تواند غنیمت بزرگی باشد آیا ذاتا همیشه مسوول امور و عهده دار نظم و ترتیب هستید؟ ▪ افراد پرکار و فعال اغلب احساس می کنند همه کارها باید تحت کنترل آنها باشد، خصوصا مواقعی که هدف خاصی مدنظرشان است.بنابراین سعی کنید برای یک بار هم این عادت کنترل کردن را رها کنید و بگذارید زندگی مسیر خود را بپیماید. ▪ مسوولیت های متعدد را نپذیریدـ ممکن است از این که همواره کارهای بسیاری را با هم انجام می دهید به خود ببالید، ولی قطعا در عین کار احساس عدم تمرکز، نگرانی و خستگی می کنید. ▪ به موفقیت های خود بها دهیدهمیشه توجه داشته باشید که موفقیت، پیروزی های بعدی را به دنبال می آورد و احساس خود کم بینی را از انسان دور می کند. کافی است تنها به یک چیز که موجب بالندگی شماست و یا یک زمینه که در آن موفق بوده اید فکر کنید. ارزشمند بودن خود را مورد تایید قرار دهید. ▪ به نیازهایتان اهمیت دهیدهمیشه به فکر راضی و خوشحال کردن دیگران بودن کافی نیست، کمی هم به فکر نیازهای معقول و مقبول خود باشید. این دلیل بر خودخواهی نیست. ▪ به نقطه نظرات دیگران گوش دهید،ولی اگر لازم می دانید برای این که فرصت کافی برای پاسخ داشته باشید به آنها بگویید برای فکر کردن و تصمیم گرفتن درباره آن موضوع نیاز به زمان دارید. در عین حالی که انعطاف پذیر هستید نسبت به احساسات و عواطف خود نیز واقع گرا و بی رودربایستی باشید. ▪ از کار خود لذت ببریداگر همواره در حال مسامحه و طفره رفتن از انجام کاری هستید و یا احساس می کنید برای انجام کاری تحت فشار هستید، علامت این است که از کاری که انجام می دهید لذت نمی برید. واقعیت امر این است که شما به هر حال ناچارید این کار را انجام دهید، پس روی جنبه های لذت بخش آن تمرکز کنید؛ مثلا حس خوبی که به نظم درآوردن امور می دهد و یا مورد تقدیر و ستایش قرار گرفتن از بابت رسیدن به نتایج مطلوب تکیه کنید. ▪ بین کار و زندگی تعادل برقرار کنیدتداخل و ادغام زندگی کاری و اداری با زندگی خصوصی باعث اختلالات فیزیکی و عاطفی است برنامه و زمانی را برای توقف کار انتخاب کنید و به آن پایبند باشید. در خانه به کار فکر نکنید و توجه خود را به زندگی خانوادگی معطوف دارید. ▪ عکس العمل هایتان را عوض کنیدممکن است همواره در تغییر شرایط تنش آفرین موفق نباشید، لیکن با تغییر دادن دیدگاه خود نسبت به آن می توانید احساسات خود را عوض کنید. ▪ ذهن و روح خود را شاد کنیدذهن و روان خود را با دیدن و شنیدن کارهای هنری، زیبا و آراسته کنید. از نمایشگاه های هنری دیدن کنید و به موسیقی گوش فرا دهید و بر زیبایی های یک گل تمرکز کنید. ▪ برای آینده برنامه ریزی کنیدحتما برای خود برنامه های تفریحی تدارک ببینید؛ چرا که چشم انتظار بودن برنامه های تفریحی نیز آرام بخش بسیار خوبی است.
چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 1:46 :: نويسنده : مهدخت نبوی دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, :: 10:28 :: نويسنده : مهدخت نبوی
تا به حال همیشه به خانم ها میگفتیم که با همسرشان چگونه برخورد کنند، چگونه مشکلاتشان را حل کنند، چگونه رفتارهایشان را مدیریت کنند و.... ولی آقایان نیز به چنین توصیههایی احتیاج دارند بهخصوص آقایانی که به رضایت و خوشحالی همسرشان اهمیت میدهند و بهدنبال راههایی برای بهتر کردن زندگیشان هستند آنها میدانند وقتی زنان آنچه را که احتیاج دارند و میخواهند از همسرشان دریافت کنند، برنده اصلی مرد است چون داشتن یک زن خوشحالتر مساوی است با یک زندگی شادتر و یک خانه آرامتر.
همدردی کنید، نصیحت نکنید اگر قرار باشد فقط یک چیز را در خودتان تغییر دهید تا به همسرتان نزدیکتر شوید، کافی است،
حرفهای او گوش دهید. لازم نیست که او را نصیحت کنید. او فقط میخواهد هنگامی که درد
دل میکند به او توجه کنید، همدردی شما باعث میشود حال او بهتر شود و او بهدنبال راه حل یا نصیحت نیست.
همیشه بگویید دوستش دارید
اگر عادت دارید با همسر یا نامزدتان همانند یکی از دوستانتان برخورد کنید باید بدانید که
احتمالا او از رابطهاش با شما چندان خوشحال نیست، همه آنچه یک زن از مردش میخواهد
عشق اوست و شما تا زمانی که بهطور علنی این را به او نشان ندهید کافی نیست، فقط
کافی است بهطور مرتب با رفتارها و حرفهایتان به او اظهار عشق کنید و یادش بیاورید که
چقدر او را دوست دارید، تا او احساس کند که چقدر خوشبخت است که در کنار شما زندگی میکند.
اگر شما هم شاد باشید یک مرد باید نسبت به چیزهایی که در زندگیاش دارد احساس شوق و اشتیاق داشته باشد
در کنار همسری که دوستش دارد) وگرنه روز به روز کسلتر میشود. این میتواند کار یا
فعالیت فرهنگی یا... باشد. وقتی شما به نیازهای خودتان توجه کافی داشتهباشید و سعی
کنید استعدادهای بالقوه خودتان را شکوفا کنید و با انجام دادن کاری که دوست دارید شاداب
باشید، مسلما در کنار همسرتان نیز زندگی بهتری خواهید داشت و بهتر میتوانید او را خوشحال کنید.
قدیمیها را دور بزنید اصلا کافی نیست که تنها مشارکت شما در خانه فقط آوردن پول باشد. همسرتان احتیاج دارد
که به لحاظ عاطفی او را پشتیبانی کنید، او احتیاج به همراهی دارد که در تمام قدمهای
زندگی همراهش باشد از عوضکردن پوشک و آرام کردن کودکتان در شب گرفته تا تقسیم
مساوی کارهای خانه. اگر همسرتان را دوست دارید عقاید قدیمی را که بعضی از کارها را زنانه
میدانند دور بریزید و در همه کارها به همسرتان کمک کنید، مطمئن باشید در این حالت او نیز همراه بهتری برای شما خواهد بود.
درد دل کنید مردی که هیچ وقت یا به ندرت احساساتش را با همسرش در میان میگذارد و با او درددل
نمیکند مسلما در آیندهای نه چندان دور همسرش را ناامید خواهد کرد.
این کار نهتنها برای خود او و سلامتش بهتر است چون کسی را دارد که با او حرف بزند بلکه
وقتی همسرش احساس کند که شوهری دارد که میتواند احساساتش را با او شریک شود
احساس نزدیکی بیشتری میکند و در نتیجه در زندگی خوشحالتر خواهد بود و زندگی شیرینتری خواهد داشت.
این تاریخها را فراموش نکنید قایع مهم برای همسرتان نشانه این است که در زندگی شما اولویت اول را ندارد. اگر شما یکی
از این وقایع را فراموش کردید و او اعتراضی نکرد یعنی کاملا دلش شکسته و از شما قطع امید
کرده است. او حتی وقایع نه چندان مهم را نیز به خاطر میسپارد و دوسبهعنوان یک اصل مهم
در زندگی شما هیچ وقت نباید تولدها و سالگردها را فراموش کنید، فراموشکردن هرکدام از
این وت دارد برای سالگردهای آن وقایع نیز با شما جشن بگیرد، اگر میخواهید او را غافلگیر
کنید و به معنی واقعی کلمه اهمیتش را در زندگیتان یادآور شوید این سالگردها را به خاطر ب
سپارید، مثلا سالگرد نخستین باری که به او اظهار عشق کردید یا سالگرد نخستین بار که او را
دیدید یا... با یادآوری هرکدام از این وقایع او روی شما حساب دیگری باز خواهد کرد و تمام ناراحتیهای گذشته را فراموش میکند.
تا میتوانید حرف بزنید
اگر نتوانید درباره موضوعاتی به جز مسائل مالی، بچهها، کارهای خانه، شغل و مسائل کاری
و....با همسرتان یک گفتوگوی خوب داشتهباشید زندگیتان دیر یا زود خستهکننده و
کسلکننده خواهد شد و هم شما و هم همسرتان نسبت به زندگی زناشویی بیمیل خواهید
شد. سعی کنید با همسرتان درباره موضوعاتی متفرقهای چون فیلمها، کتابها، خاطرات دوران کودکی، رویاها و... گفتوگو و بحث کنید.
برایش وقت بگذارید زنان بسیاری هستند که وقتی میخواهند میزان علاقه همسرشان را بسنجند بهمدت زمانی
توجه میکنند که شوهرشان به آنها اختصاص میدهد و اگر این مدت کوتاه باشد، خانم ممکن
است فرض کند شوهرش علاقه چندانی به او ندارد. بهتر است وقتی همسرتان از شما
خواستهای دارد در سریعترین زمان ممکن خواسته او را اجابت کنید، اگر هم کار دارید، میتوانید
با یک یا 2جمله او را مطمئن کنید که حواستان به او هست و خیلی زود به سراغش خواهید رفت.
فعالیتی خارج از خانه داشته باشید یکی از چیزهایی که هر زنی از مردش انتظار دارد این است که زمانهایی را خارج از خانه با او
بگذراند. زنان دوست دارند زندگی را همراه مردشان تجربه کنند، البته نگران نباشید منظور ما
این نیست که همه جا همراهش بروید. انجام فعالیتهایی چون کوهنوردی، پیــادهروی و...
میتوانند باعث شوند هر 2 باهم لذت ببرید، اگر هیچکدامتان فعالیتهای ورزشی را دوست
ندارید میتوانید بهدنبال انجام کارهایی باشید که در آنها تبحر دارید و سعی کنید آنها را به همسرتان نیز یاد دهید.
کمی منظم باشید همه زنان نفرت دارند و دوباره تکرار میکنیم نفرت دارند از اینکه مدام پشت همسرشان حرکت
کنند و نامنظمیهای او را مرتب کنند. حتی ادب و مهربانی شما هم حکم میکند تا کارهای
مربوط بهخودتان را انجام دهید مثلا لباسهای کثیفتان را به جای اینکه وسط اتاق بریزید جمع
کنید در سبد لباس چرکها بگذارید، در شستن ظرفها کمک کنید یا در جمعآوری خانه همراه همسرتان باشید و وسایلتان را جمع کنید.
بهترین هدیه برای او زنان عاشق این هستند که همسر یا نامزدشان زمانی را با خانواده او بگذرانند، حتی اگر علاقه
چندانی به خانواده همسرتان ندارید و خیلی راحت نمیتوانید با مادر زن یا پدرزنتان صحبت
کنید اما گاهی به همسرتان پیشنهاد دهید که همراه هم به دیدن خانوادهاش بروید. باور کنید
این برای او همچون یک هدیه میماند چون میفهمد که شما برای خانوادهاش ارزش قائل
هستید. این پیشنهاد شما در او احساسات بسیار خوبی بهوجود میآورد در نتیجه از دادن چنین پیشنهادی نترسید.
شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, :: 2:49 :: نويسنده : مهدخت نبوی درست است كه شما والدین همسرتان را انتخاب نمی كنید ولی باید با آنها رابطه دوستانه ای داشته باشید. آیا والدین همسرتان كاری كرده اند كه شما احساس ناخوشایندی دارید؟ به گزارش سلامت نیوز به نقل از کیهان شما در این زمینه تنها نیستید! درواقع تنش میان زوجین و والدین همسرشان یكی از عوامل اصلی بروز اختلاف در ازدواج ها محسوب می شود. برای اینكه رابطه بهتری با والدین همسرتان داشته باشید به موارد زیر توجه كنید: پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, :: 23:9 :: نويسنده : مهدخت نبوی
فروردين : الماس الماس، يکي از گرانبهاترين و زيباترين سنگهاي موجود در طبيعت با متولدين فروردين ارتباط بيشتري برقرار مي کند. اين سنگ اعتماد به نفس را افزايش مي دهد و احساس شکست ناپذيري را در انسان تقويت مي کند.الماس يکي از قديمي ترين سنگهاي موجود در طبيعت است که خاصيت تصفيه کنندگي دارد و مخصوصا روي کارکرد کليه ها و مثانه اثر مثبتي مي گذارد. علاوه بر آن کارايي و قدرت سنگهاي ديگر را هم افزايش مي دهد. فراموش نکنيد متولد هر ماهي هستيد و از هر سنگي استفاده مي کنيد افزودن الماس به گردن بند خود را از ياد نبريد. ارديبهشت :زمرد سنگ متولدين ماه مياني بهار، زمرد است. زمرد از زمان خيلي دور به عنوان سنگ درماني به کار مي رفته است. يکي از مهم ترين ويژگي هاي آن اين است که روح و جسم را با هم متعادل مي کند. اين سنگ روي تيروئيد و تصلب شرائين اثر مي گذارد و در مورد بيماراني که پارکينسون دارند يا مبتلا به صرع هستند روند درمان را بهبود مي بخشد. زمرد فشار خون و بيماري قلبي را نيز کنترل مي کند. در زمان هاي گذشته براي درمان بچه هاي کوچک هنگامي که به تب مبتلا مي شدند مورد استفاده قرار مي گرفته است. اين سنگ ادراکات شهودي را افزايش مي دهد و در ايجاد نبوغ تاثير دارد. يوگي ها و کساني که مديتيشن مي کنند اعتقاد دارند وقتي زمرد همراه دارند زودتر به تمرکز مي رسند. خرداد : مروارید سنگ اختصاصي متولدين خرداد ماه مرواريد است. به مرواريد، داروي جادويي نيز مي گويند. اين سنگ روي اعصاب و کليه عضلات اثر مثبت مي گذارد و بيماريهاي ناشي از کمبود کلسيم را برطرف مي کند. مرواريد نيروي حيات را افزايش مي دهد و ضد اضطراب عمل مي کند. علاوه بر آن همراه داشتن مرواريد باعث ميشود قوه ابتکار شما بهتر عمل کند و خلاقيتتان افزايش يابد. تير : گارنت سنگ متولدين نخستين ماه تابستان «گارنت» است که به رنگ تيره و شبيه ياقوت قرمز در طبيعت ديده مي شود. گارنت سنگ حامي مسافريني است که با کشتي سفر مي کنند. اين سنگ براي استحکام ديواره هاي سرخرگ، تقويت چشم و درمان سرطان در مراحل اوليه آن کارايي دارد. اثرات اين سنگ ميان زنان بيشتر نمايان مي شود. گارنت بيماريهاي زنانگي را بهبود مي بخشد و بر درمان اختلالات قاعدگي اثر مثبت مي گذارد. مرداد : پريدوت و اونيکس پريدوت و اونيکس سنگهاي متولدين مرداد ماه هستند. اونيکس سنگي شبيه عقيق است که به رنگ سياه يافت مي شود. اين سنگ براي درمان اعتياد مورد مصرف دارد. به نظر مي رسد از آن جا که اونيکس اعتماد به نفس و دلگرمي را افزايش مي دهد از گرايش افراد به سوي اعتياد مي کاهد. اونيکس روي سياهرگها و مفاصل بخصوص در افرادي که که دچار نقرس هستند اثر مثبتي مي گذارد و از لحاظ رواني موجب ازدياد هماهنگي روحي انسان مي شود. شهريور : ياقوت کبود ياقوت کبود سنگ مخصوص متولدين شهريور ماه است. اين سنگ داراي خاصيت شفابخشي است و روي سلول هاي پوست، مو و ناخن خيلي تاثير مي گذارد. ياقوت کبود از ريزش مو جلوگيري مي کند و سيستم عصبي را بهبود مي بخشد. اين سنگ درد را کاهش مي دهد و براي بيماريهاي مزمني مثل روماتيسم و نقرس اثر مثبت دارد. علاوه بر آن براي درمان سرگيجه و جلوگيري از خونريزي زخم ها به کار مي رود. مهر: مونستون و اوپال متولدين مهر ماه مي توانند از سنگهاي مونستون و اوپال استفاده کنند. مونستون چندين رنگ دارد . سفيد مايل به آبي، مايل به سبز و مايل به صورتي آن در طبيعت يافت مي شود. سنگي است که روي اختلالات هورموني خيلي تاثير مثبتي دارد بخصوص شير مادران را افزايش مي دهد. اين سنگ روي تيروئيد هم اثر مثبت دارد و باعث مي شود موانع احساسي شخص از بين برود. اوپال از خانواده عقيق است و سنگي است که در کشور استراليا به دست مي آيد. اين سنگ روي التهابات روده و معده موثر است و بر جريان خون نيز اثر مي گذارد. از اين سنگ به طلسم خوشبختي نيز ياد شده است. در گذشته مرسوم بوده که از اشخاص مبتلا به افسردگي ، در خواست مي کردند به اوپال سياه نگاه کنند چون اعتقاد داشتند اين کار افسردگي آنها را از بين مي برده است. آبان: سيترين و ياقوت قرمز سيترين و ياقوت قرمز سنگ هاي متولدين اين ماه هستند. ياقوت قرمز براي بيماريهاي ويروسي و اپيدمي ، همچنين درمان تب مفيد است. اين سنگ بيحسي و رخوت را از بين مي برد و از زايمان زودرس جلوگيري مي کند. ياقوت قرمز ايمني بدن را افزايش مي دهد و از لحاظ رواني هم باعث رهايي از وابستگي هاي رواني مي شود. از زمان قديم متداول بوده که به زوجهاي جوان توصيه مي شده اين سنگ را براي وفاي بيشتر نسبت به شريک زندگي به گردن بياويزند. آذر : سنگ فيروزه رسيديم به متولدين آذرماه و سنگ فيروزه. از سنگ فيروزه به عنوان سنگ حامي ياد شده است. معروف است که در اروپا خلبانان و مهمانداران هواپيما براي ايمني در سفر از فيروزه استفاده مي کنند. چون اين سنگ از سقوط جلوگيري مي کند. فيروزه بر روي عملکرد نادرست کبد اثر مي گذارد و قدرت و سوي چشم را افزايش مي دهد. فيروزه ضد افسردگي است، نشاط آور مي آورد و التهبات پوستي را فرو مي نشاند. دي: نکته عجيبي است! متولدين دي ماه سنگ مخصوص به خود ندارند اما در عوض همه سنگها با تمام خواصشان براي آنها مفيد هستند. پس آزاد هستيد با توجه به علاقه و تمايلتان هر سنگي را که مي خواهيد انتخاب کنيد.
بهمن: آماتيست آماتيست، سنگ کريستالي بنفشي که به اضطراب پايان مي دهد سنگ متولدين بهمن ماه است. اين سنگ ضد اضطراب و کابوس است و براي کساني که بدخواب هستند يا مدام کابوس مي بينند توصيه شده است. تجربه نشان داده است که افراد مضطرب وقتي آماتيست همراه خود دارند به آرامش مي رسند. اسفند: مرجان متولدين آخرين ماه سال با مرجان پيوند برقرار مي کنند. مرجان از گياه دريايي به دست مي آيد و از رنگ قرمز پررنگ تا گل بهي و صورتي يافت مي شود. چون منشاء آن کلسيم است روي بيماري استخوانها بخصوص راشيتيسم تاثير مثبت مي گذارد. مرجان براي استحکام دندانها مفيد است و انعطاف پذيري را هم تقويت مي کند. متولدين اسفندي که به راحتي نمي توانند خود را با محيط وفق دهند با همراه داشتن مرجان مي توانند بر اين ضعف فائق آيند. چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, :: 19:40 :: نويسنده : مهدخت نبوی
زیبایی خود را با تغذیه مناسب بیشتر کنید در این مطلب شما با پنج ماده غذايي زيباكننده آشنا می شوید
خوردن خشكبار زياد ميتواند سبب چاقي شود ولي فقط كافي است روزي 2 عدد بادام زميني بخوريد تا مواد عالي مورد نياز را به بدن و موهايتان برسانيد. چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, :: 19:14 :: نويسنده : مهدخت نبوی
عشق و دردسر فوتبال
================================================ بدشانسچهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, :: 14:37 :: نويسنده : مهدخت نبوی راز عشق در این است که طرف مقابلت را تحسین کنی. هرگز با فرض این که خودش این چیزها را میداند،از تحسین غافل مشو. مشکلی پیش نخواهد آمد اگر بارها با خلوص نیت بگویی دوستت دارم. گرچه احساسات بشری به قدمت نسل بشر است، اما کلمات همواره تازه و جوان خواهند ماند. راز عشق در این است که در سکوت دست یکدیگر را بگیرید. کم کم یاد می گیرید که بدون کلام رابطه برقرار کنید. راز عشق در توجه کردن به لحن صداست برای تقویت گیرایی صدا ،باید آن را از قلب بر آورید، سپس رهایش کنید تا بلند شود و به سمت پیشانی برود تارهای صوتی را آرام و رها نگه دار. اگر احساسات قلبی ات را به وسیله صدا بیان کنی،آن صدا باعث ایجاد شادی در دیگری خواهد شد. راز عشق در تواضع است.
این صفت به هیچ وجه نشانه تظاهر نیست. بلکه نشان دهنده احساس و تفکری قوی است میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند. تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه محبت آنها را تازه و با نشاط نگه می دارد. راز عشق در این است که هر روز کاری کنی که شریک زندگیت را خوشحال کند. کاری مثل دادن هدیه ای کوچک،تحسین،لبخندی از روی محبت،نگذار که جویبار محبت از کمی باران بخشکد. چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, :: 11:2 :: نويسنده : مهدخت نبوی چه دل است این دل من؟ که ز یک لرزش اشک بر رخ رهگذری یا ز نالیدن مادر به فراق پسری دل من می شکند! چه کنم دلم از سنگ که نیست گریه در خلوت دل ننگ که نیست هر کجا اشک یتیمی رنجور میچکد بر سر مژگان سیاه هر کجا چشم زنی غمزده با یاد پسر مانده به راه دل من می شکند در مزاری که زنی ناله کند در عزای پسرش یا یتیمی که کند گریه به سوگ پدرش جانم آید به خروش ور ببینم پر خونین کبوتر را یا یکی بچه گنجشک که بشکسته پرش دل من می شکند حالت دخترکی کوچک و تنها و فقیر که به حسرت کند از شیشه اشک به عروسک نگه گاه به گاه وز دل تنگ کند ناله و آه دل من می شکند حالت دختر زشتی که ز شرم رو ندارد به کسی دل من می شکند هر کجا در نگه تازه نهالانی خرد از ستیز پدر و مادر خشم آلوده می وزد بوی طلاق دل من می شکند چه دل است این دل من دلم ازناله مرغان چمن می شکند زخیال غم مردم دل من می شکند دلم از داغ شهیدان وطن می شکند چه کنم دلم از سنگ که نیست گریه در خلوت دل ننگ که نیست چه کنم دل من می شکند... دو شنبه 7 فروردين 1391برچسب:, :: 11:17 :: نويسنده : مهدخت نبوی
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب نويسندگان |
||
![]() |