سادگیهای خاکی رنگ


کاریکاتور اجتماعی, تصاویر طنز آمیز, کاریکاتور های زیبا

کاریکاتور و تصاویر طنز

 

کاریکاتور اجتماعی, تصاویر طنز آمیز, کاریکاتور های زیبا

سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:, :: 17:3 :: نويسنده : مهدخت نبوی


 
     
 

رنگ چیست؟
در سال 1666، اسحاق نیوتن، دانشمند نامدار انگلیسی، کشف کرد که چنانچه نور خالص سفید از یک منشور عبور داده شود، به رنگ‌های قابل رؤیت تجزیه می‌شود. نیوتن همچنین کشف کرد که هر رنگ از یک طول موج منحصر به فرد تشکیل شده و قابل تجزیه به رنگ‌های دیگر نیست.

آزمایش‌های بعدی نشان داد که با ترکیب نورها می‌توان رنگ‌های مختلف را ایجاد کرد. برای مثال، نور قرمز در ترکیب با نور زرد، رنگ نارنجی را به وجود می‌آورد. رنگی که بر اثر ترکیب دو رنگ دیگر به وجود آید را ترکیبی می‌گویند. بعضی از رنگ‌ها، مثل زرد و ارغوانی، در صورت ترکیب شدن، همدیگر را خنثی می‌کنند و نور سفید می‌سازند. این رنگ‌ها را نیز رنگ‌های مکمّل می‌نامند.

تاثیرات رنگ‌ها از نظر روان‌شناسی
با وجودی که اثر رنگ‌ها تا حدودی ذهنی است و در مورد اشخاص مختلف فرق می‌کند امّا برخی از تاثیرات رنگ‌ها دارای معنی یگانه‌ای در سراسر جهان هستند. رنگ‌هایی که در طیف رنگ‌ها در ناحیه قرمز قرار دارند به عنوان رنگ‌های گرم شناخته می‌شوند که این دامنه‌اش از احساسات گرم و صمیمانه تا احساس خشم و عصبانیت متغیر است.

رنگ‌هایی که در ناحیه آبی طیف قرار دارند، رنگ‌های سرد نامیده می‌شوند و شامل آبی، ارغوانی و سبز هستند. این رنگ‌ها معمولاً آرامش بخشند امّا گاهی نیز ممکن است احساس غمگینی و بی‌تفاوتی را به ذهن آورند.

روان‌شناسی رنگ‌ها به عنوان روش درمان
در برخی از فرهنگ‌های قدیمی، از جمله مصری‌ها و چینی‌ها، از رنگ‌ها برای درمان استفاده می‌شده است. این کار که گاهی به آن نور درمانی یا رنگ شناسی نیز گفته می‌شود هنوز هم به عنوان روش درمان جایگزین مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در این روش:

  • از رنگ قرمز برای تحریک بدن و ذهن و افزایش تمرکز استفاده می‌شود.
  • از رنگ زرد برای تحریک اعصاب استفاده می‌شود.
  • از رنگ نارنجی برای بالا بردن سطح انرژی استفاده می‌شود.
  • از رنگ آبی برای کاهش درد و تسکین بیمار استفاده می‌شود.
  • از رنگ نیلی برای تسکین ناراحتی‌های پوستی استفاده می‌شود.

اغلب روان‌شناسان به رنگ درمانی به دیده شک و تردید می‌نگرند و می‌گویند که درباره تاثیرات احتمالی رنگ‌ها اغراق شده و رنگ‌ها در فرهنگ‌های مختلف، معانی متفاوتی دارند. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که در بسیاری از موارد، تاثیرات رنگ‌ها در تغییر حالت افراد، تاثیراتی زودگذر و موقتی بوده است. برای مثال، قراردادن افراد در اتاق آبی ممکن است در ابتدا احساس آرامش در آن‌ها به وجود آورد امّا این اثر پس از آن که آن‌ها آرامششان را بازیافتند، به تدریج کاهش خواهد یافت.

روان‌شناسی رنگ‌های مختلف

1- روان‌شناسی رنگ سیاه

  • سیاه تمام نورها در طیف رنگ‌ها را جذب می‌کند.
  • سیاه معمولاً به عنوان نماد ترس یا شیطان مورد استفاده قرار می‌گیرد امّا به عنوان نشانگر قدرت نیز شناخته می‌شود. از رنگ سیاه برای نشان دادن شخصیت‌های خطرناک مثل دراکولا و یا جادوگران استفاده می‌شود.
  • رنگ سیاه در بسیاری از فرهنگ‌ها برای مراسم سوگواری مورد استفاده قرار می‌گیرد. این رنگ همچنین نشانگر غمگینی، جذابیت جنسی و رسمی بودن است.
  • در مصر قدیم، رنگ سیاه نشانگر زندگی و تولّد دوباره بود.
  • رنگ سیاه معمولاً به دلیل لاغر نشان دادن در نمایش‌های مد مورد استفاده قرار می‌گیرد.

2- روان‌شناسی رنگ سفید

  • رنگ سفید، نماد معصومیت و پاکی است.
  • رنگ سفید می‌تواند در انسان احساس فضای بیشتر به وجود آورد.
  • رنگ سفید معمولاً نشانگر سرما، پاکیزگی و آرامش است. اتاقی که کاملاً به رنگ سفید نقاشی شده باشد ممکن است جادار و بزرگ به نظر آید امَا خالی و سرد است. بیمارستان‌ها و کادر پزشکی از رنگ سفید برای ایجاد حس پاکیزگی استفاده می‌کنند.

3- روان‌شناسی رنگ قرمز

  • رنگ قرمز، رنگ گرمی است که برانگیزاننده هیجانات قوی است.
  • رنگ قرمز، نشانگر عشق، حرارت و صمیمیت است.
  • رنگ قرمز، به وجود آورنده احساس شور و هیجان است.
  • رنگ قرمز، تحریک کننده احساس خشم و عصبانیت است.

4- روان‌شناسی رنگ آبی

  • آبی، رنگ مورد علاقه بسیاری از مردم و محبوبترین رنگ در بین مردان است.
  • رنگ آبی، احساس آرامش را به ذهن می‌آورد و معمولاً نشانگر صلح، امنیت و نظم است.
  • رنگ آبی، می‌تواند احساس غم، درون‌گرایی یا گوشه‌گیری را در بعضی افراد به وجود آورد.
  • رنگ آبی معمولاً برای دکور دفاتر مورد استفاده قرار می‌گیرد زیرا تحقیقات نشان داده است که افراد در اتاق‌های آبی کارآیی بیشتری دارند.
  • رنگ آبی با وجودی که از محبوبترین رنگ‌هاست امّا یکی از رنگ‌هایی است که کمترین اشتها را بر می‌انگیزد. در برخی از برنامه‌های کاهش وزن توصیه می‌شود که غذای خود را در بشقاب‌های آبی بکشید. رنگ آبی به ندرت به صورت طبیعی درخوراکی‌ها وجود دارد. همچنین رنگ آبی غذا معمولاً به عنوان نشانه فاسد بودن و یا سمّی بودن آن در نظر گرفته می‌شود.
  • رنگ آبی می‌تواند باعث کاهش ضربان قلب و حرارت بدن گردد.

5- روان‌شناسی رنگ سبز

  • رنگ سبز، رنگ سردی است که نماد طبیعت است.
  • رنگ سبز، نشانگر آرامش، خوشبختی، سلامتی و حسادت است.
  • پژوهشگران دریافته‌اند که رنگ سبز می‌تواند باعث افزایش قابلیت خواندن گردد. برخی از دانش‌آموزان و دانشجویان با قراردادن یک برگه شفاف سبز رنگ بر روی صفحه کتاب، می‌توانند مطالب را با سرعت بیشتری از حدّ معمول بخوانند و درک کنند.
  • رنگ سبز، از دیر باز نماد باروری بوده و در قرن پانزدهم برای لباس عروسی به کار می‌رفته است.
  • از رنگ سبز در دکوراسیون به دلیل اثر آرام بخشی آن استفاده می‌شود.
  • رنگ سبز باعث کاهش استرس می‌شود. کسانی که در فضای کاری سبز رنگ کار می‌کنند، کمتر دچار دردهای دستگاه گوارش می‌شوند.

6- روان‌شناسی رنگ زرد

  • رنگ زرد، رنگی گرم وشاد است.
  • رنگ زرد به دلیل مقدار زیاد نوری که منعکس می‌کند، بیشتر از بقیه رنگ‌ها چشم را خسته می‌کند. استفاده از رنگ زرد برای پس زمینه کاغذ یا نمایشگر کامپیوتر می‌تواند باعث چشم درد یا در حالت‌های خاص از دست دادن بینایی گردد.
  • رنگ زرد می‌تواند احساس رنجیدگی و خشم را به وجود آورد. با وجودی که رنگ زرد به عنوان یک رنگ شاد شناخته می‌شود اما بیشتر مردم در اتاق‌های زرد رنگ، هیجانشان را از دست می‌دهند و بچه ها نیز در اتاق‌های زرد رنگ بیشتر گریه می‌کنند.
  • رنگ زرد باعث افزایش سوخت و ساز بدن انسان می‌گردد.
  • چون رنگ زرد، از بقیه رنگ‌ها زودتر دیده می‌شود، بیشتر از بقیه برای جلب توجه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

7- روان‌شناسی رنگ ارغوانی

  • رنگ ارغوانی نماد وفاداری و ثروت است.
  • رنگ ارغوانی نشانگر عقل و معنویت است.
  • رنگ ارغوانی خیلی کم در طبیعت وجود دارد و به همین دلیل ممکن است به عنوان نشانه مصنوعی یا غیر عادی بودن در نظر گرفته شود.

8- روان‌شناسی رنگ قهوه‌ای

  • رنگ قهوه‌ای، رنگی طبیعی است که برانگیزاننده حس قدرت و اطمینان‌پذیری است.
  • رنگ قهوه‌ای همچنین می‌تواند حس غم و انزوا را به وجود آورد.
  • رنگ قهوه‌ای، حس گرما ، محبت، آسایش و امنیت را به ذهن می‌آورد.
  • رنگ قهوه‌ای معمولاً بیانگر طبیعی بودن، زمینی بودن و متفاوت بودن است اما گاهی می‌تواند نشانگر پیچییدگی نیز باشد.

  9- روان‌شناسی رنگ نارنجی

  • رنگ نارنجی، ترکیب زرد و قرمز است و به عنوان یک رنگ انرژی‌زا در نظر گرفته می‌شود.
  • رنگ نارنجی، احساس هیجان، گرما و شور و شوق را به ذهن می‌آورد.
  • رنگ نارنجی، معمولاً برای جلب توجه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

  10- روان‌شناسی رنگ صورتی

  • رنگ صورتی، در واقع همان رنگ قرمز کم رنگ است و معمولاً نشانگر عشق است.
  • رنگ صورتی اثر آرام‌بخشی دارد. در ورزشگاه‌ها معمولاً رختکن تیم حریف را به رنگ صورتی نقاشی می‌کنند تا بازیکنان آن‌ها کم انرژی و منفعل شوند.
  • با وجودی که اثر آرام بخشی رنگ صورتی مشخص شده است ولی پژوهشگران دریافته‌اند که این اثر تنها در خلال مواجهه اولیه به وجود می‌آید. مثلاً هنگامی که از این رنگ در زندان‌ها استفاده شد، زندانیان پس از عادت کردن به آن، حتی نا آرامتر از قبل شدند.

  ترجمه: کلینیک الکترونیکی روان یار

منبع

Color Psycology: How Colors Impacts Moods، Feelings، and Behaviors
http://psychology.about.com

سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:, :: 16:11 :: نويسنده : مهدخت نبوی

عــاشقانه ها بامـــادر

پنج شنبه 21 فروردين 1393برچسب:, :: 23:2 :: نويسنده : مهدخت نبوی

در سیستم های آموزشی، افراد زیادی مشغول به کارند و فعالیت های آنها بطور مستقیم یا غیر مستقیم در تربیت دانش آموزان و یا دانشجویان مؤثر است اما در این میان، نقش معلمان و اساتید و دانشگاهها از دیگر افراد بسیار برجسته تر می نماید چنان که بیشتر اوقات را دانش آموزان در مدرسه و دانشجویان در دانشگاه زیر نظر آنها سپری می کنند و عوامل دیگر هم فراهم آورنده زمینه برای فعالیت معلّم ها و اساتید می باشد از این رو بسیاری از دانش آموختگان نظام آموزشی سنتی و جدید شکل گیری شخصیت خود را مرهون معلمان خود می دانند یکی از نویسندگان که عمری را به معلمی گذرانده می نویسد: یکی از تحصیل کرده هایی که تحصیلات عالی و دکترای خود را در کشور آلمان به پایان رسانیده بود چندین بار اقرار واعتراف کرد که همه عقاید دینی او مدیون ارتباط با معلّم خود بوده است.(1)

زیرا آنچه در فرایند تعلیم و تربیت به متعلم انتقال می یابد تنها معلومات و مهارت های معلّم نیست

بلکه تمام صفات، خلقیات، حالات نفسانی و رفتار ظاهری او نیز به شاگردان منتقل می شود.(2)

 

رابطه دانش آموز با معلّم یک رابطه باطنی و معنوی است دانش آموز و یا دانشجو معلّم را شخصیتی محترم و ممتاز می داند که او را در بزرگ شدن و به استقلال و آزادی رسیدن، و به عضویت رسمی جامعه در آمدن کمک و مساعدت می نماید معلّم با روح و جان دانش آموز و یا دانشجو سروکار دارد و به همین جهت بعنوان یک الگوی محبوب و مطاع پذیرفته می شود . دانش آموز اگر چه قبلا در محیط خانواده علوم و اطلاعات فراوانی را کسب کرده رفتارهایی را آموخته و به اموری عادت کرده و تا حدودی شخصیت او شکل گرفته است ولی هنوز شکل ثابت به خود نگرفته و تا حد زیادی قابل انعطاف و تغییر می باشد. کودک و نوجوان در این سنین از محیط خانواده خارج می شود و بطور رسمی در اجتماعی جدید یعنی مدرسه و یا دانشگاه پذیرفته می شود .

 

دانش آموز در این اجتماع جدید فرصت می یابد تا افکار و اندوخته های دینی و رفتار و عادتهای گذشته اش را مورد بازنگری قرار دهد و شخصیّت خویش را بسازد و تکمیل و تثبیت نماید.

 

با نفوذترین و محبوب ترین فردی که می تواند در این مرحله حساس او را یاری کند معلّم است به همین جهت دانش آموزان و یا دانشجویان معلّم و استاد خود را بعنوان یک الگو و اسوه می پذیرند و از رفتار و گفتار و اخلاق خوب یا بد او سرمشق می گیرند . و خود را با وی همسان و همانند می سازند.

 

همچنین دانش آموزان همه اعمال و رفتار معلمان و مدیر و حتّی سرایدار مدرسه را زیر نظر دارند، و از آنها درس می گیرند دانش آموزان از طرز برخورد و تعامل معلمان با مدیر، معلمان با یکدیگر، معلمان با خدمتکاران مدرسه و معلمان با دانش آموزان درس می گیرند.

 

از اخلاق و رفتار معلم، از طرز اداره کلاس، از رعایت عدل و انصاف در نمره دادن، از وقت شناسی و رعایت نظم، از دلسوزی و مهربانی، از خوشرویی و فروتنی، از دینداری و التزام به ضوابط شرعی، از اخلاق خوش و ادب او، از خیر خواهی و نوع دوستی معلّم درس ها می آموزند همچنین از اخلاق و رفتار و کردار او متأثر می شوند و خود را با او همسان می سازند بنابراین، معلّم فقط یک آموزگار نیست بلکه مهم تر از آن، یک مربی و یک الگوی با نفوذ است. یک معلّم خوب که با رفتار و گفتار پسندیده اش دانش آموزان را خوب پرورش می دهد، بزرگترین خدمت را نسبت به اجتماع خود انجام می دهد و به عکس یک معلّم بد اخلاق و بدرفتار و منحرف که با رفتار بدخود، دانش آموزان را به انحراف و تباهی می کشد بزرگترین خیانت ها را نسبت به اجتماع مرتکب می شود بنابراین شغل و حرفه معلمی و استادی از حساس ترین و مسئولیت دارترین شغل های اجتماع می باشد.

 

معلم و استاد نمی تواند نسبت به اخلاق و رفتار خود آزاد و بی تفاوت باشد، زیرا محدوده اخلاقیاتش فراتر از خود اوست. او تنها مسئول خودش نمی باشد بلکه مسئولیت تعدادی از انسانهای معصوم را نیز بعهده گرفته است.

 

استاد و معلّم باید به این مسئولیت سنگین و ارزشمند و میزان و مقدار نفوذش در دانش آموزان خوب بیندیشند و با اصلاح و اخلاق و رفتار خویش بهترین الگوها را در اختیار دانش آموزان و یا دانشجویان قرار دهند.(3)

 

دکتر هایم گینانت، وقتی معلّم جوانی بوده به این مطالب اشاره می کند:

 

من به نتیجه خوف انگیزی رسیده ام، من عامل تصمیم گیرنده در کلاس هستم و این برخورد شخصی من است که جوّ خاصی پدید می آورد.

 

من بعنوان یک معلّم دارای قدرت شگرفی هستم و می توانم زندگی یک کودک را تیره و تار یا پر از سرور سازم.

 

در تمام موقعیت ها این پاسخ من است که اوج یافتن یا فرونشستن یک بحران و انسان شدن و یا وحشی شدن یک کودک را معلّم تعیین می کند.(4)

 

بررسی های علمی نیز نشان می دهد که 35درصد کودکان در هفت سال دوم زندگی دوست دارند همانند معلّم خود باشند.(5)

 

از این رو اگر معلمان، دانش آموزان را به رفتارها، صفات و نگرش هایی خاص دعوت کنند ولی خود در عمل به آنها پایبند نباشند آموزش های شفاهی آنان نیز تأثیر نخواهد گذاشت.

 

یادسپاری

 

در اینجا توجه معلمان و اساتید محترم را به چند نکته مهم جلب می کنیم:

 

1ـ دانش آموزان و دانشجویان، معلمان و اساتیدی را الگوی خود قرار می دهند که مقبول و مورد اعتماد آنان باشند.

 

مقبولیت و اعتماد حاصل دو ویژگی است، نخست توانایی علمی قابل قبول به گونه ای که بتواند به خوبی از عهده تدریس، درس خود برآید و به پرسش های نوآموزان پاسخ قانع کننده ای بدهد و دوم اینکه، رفتار و گفتارش با یکدیگر هماهنگ و منطبق باشد، به عبارت دیگر نمونه ای قابل قبول از یک فرد مؤمن را معرفی کند، بنابراین لازم است معلمان و اساتید، برای ایفای نقش الگوی خود این دو ویژگی را حداقل کسب کنند.

 

2ـ محبوبیت اساتید، معلمان و مربیان، نقشی قاطع و سرنوشت ساز، در تأثیر گذاری آنان بر رفتارهای دانش آموزان یا دانشجویان دارد.

 

3ـ رفتار الگو در صورتی برای دانش آموزان قابل استفاده است که روشن و قابل فهم باشد.

بنابراین، در مواردی که رفتاری از الگویی بیان می شود یا معلّم خود رفتاری انجام می دهد که برای دانش آموزان و دانشجویان روشن نیست، و یا ممکن است فهم نادرستی از آن داشته باشد، لازم است معلمان و اساتید محترم رفتار مذکور را برای دانش آموختگان توضیح دهند تا دانش آموزان و یا دانش جویان دچار شک و تردید، سردرگمی نشوند.(6)

 

چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:, :: 14:32 :: نويسنده : مهدخت نبوی

 

 

سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب:, :: 10:11 :: نويسنده : مهدخت نبوی

گفتگوی پیمان صفردوست با دکتر پرویز رزاقی روان شناس و مدرس دانشگاه

اين مجموعه توانست با كسب نزديك به 80 درصد آرا، عنوان پربيننده‌ترين سريال نوروزي را از آن خود كند اما پشت مضمون خطي ساده و شخصيت‌هاي صاف و ساده اين سريال، موضوعاتي نيز مطرح شد كه فراتر از يك خنديدن ساده و چند تکيه‌كلام بامزه بود؛ موضوعاتي كه نظر دكتر پرويز رزاقي، روان‌شناس و مدرس دانشگاه، مي‌گويد از دغدغه‌هاي جدي زندگي مردم هم ‌روزگار ماست.

 

سلامت: شما اين مجموعه را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

اين مجموعه كه به حق يكي از مجموعه‌هاي موفق تلويزيوني در نوروز امسال بود، از ديدگاه‌هاي مختلفي قابل بررسي و نقد است. در «پايتخت» ما تقابل يك فرد، يك خانواده و يك اجتماع كوچك و ساده را با چالش‌ها، مسايل و مشكلات گوناگون مشاهده کرديم كه با همان ساده‌نگري به حل مشكلات خود مي‌پردازند. طبيعتا در اين ‌گونه مجموعه‌ها همواره كاستي‌هايي در به تصوير كشيدن مسايل مختلف وجود دارد ولي مهم اين است كه كليت اثر قابل پذيرش و قابل درك باشد.

سلامت: در پايتخت هم اين كاستي‌ها وجود داشت؟

بله، به‌طور‌قطع در مورد موضوعات مختلف اين كاستي‌ها وجود داشته‌است. مثلا در مورد شخصيت باباپنجعلي، قطعا انطباق دادن مشكلات و بيماري‌هايي كه اين شخصيت با آن
دست و پنجه نرم مي‌كرد با موارد حقيقي مشكل است و فقط ظاهر يك بيمار در او ديده مي‌شد و اين يك نقص است ولي وقتي در يك نگاه كلي به همين شخصيت نگاه مي‌كنيم، مي‌بينيم هدف سازندگان مجموعه از گنجاندن يك سالمند در مجموعه، نشان دادن بيماري‌هاي او نبوده است. باباپنجعلي در اين سريال نماد تعامل و روابط بين نسل‌هاي مختلف است. فردي كه از نظر جسمي و رواني فعاليت‌هاي محدودي دارد و نمي‌تواند به تنهايي از پس مشكلات خود برآيد ولي همچنان در خانواده خود داراي جايگاه و نقش است يعني وقتي يك خانواده براي انجام كار و رسيدن به هدفي خاص حركت مي‌كنند، همه اعضاي آن براي اين هدف به حركت درمي‌آيند و قرار نيست كه فقط اعضاي خاصي اين بار را به دوش بكشند. پدربزرگ خانواده هم با وجود تمام مشكلاتي كه دارد، همچنان براي همه خانواده عزيز است و هرگز به‌عنوان مايه سرافكندگي به او نگاه نمي‌شود.

سلامت: يعني با تمام مشكلات، حضور يك فرد ناتوان يا كم توان در خانواده و اجتماع حفظ مي‌شود.

دقيقا! و اين همان موضوعي است كه صاحبنظران هميشه بر آن تاكيد كرده‌اند. باباپنجعلي در اين سريال نماد فردي است از كارافتاده كه خانواده‌اش، او را همچنان در تعامل با اجتماع حفظ مي‌كنند. اين خانواده در مسير خود وارد يك خانه سالمندان مي‌شوند. نگاه طعنه‌آميزي كه كارگردان و نويسنده مجموعه به زندگي پيشرفته شهري در مقايسه با زندگي ساده روستايي دارند، جالب توجه است. افرادي كه هريك مثل باباپنجعلي خانواده‌اي دارند ولي به اجبار در آسايشگاه سالمندان زندگي مي‌كنند در حالي که يك خانواده روستايي با مثبت‌انديشي پدربزرگ خود را در كنار خود حفظ و حس ارزشمند بودن را همچنان در او تقويت مي‌كنند.

سلامت: اين نگاه‌ در ساير شخصيت‌هاي مجموعه هم وجود دارد؟

بله؛ وقتي به تعامل زن و شوهر شخصيت اصلي مجموعه نگاه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه به نکته‌هاي قابل‌توجهي در ارتباط‌ها توجه شده‌است. زني كه در بروز مشكلات به راحتي و با كارهاي ساده‌اي مثل دم كردن چاي و آوردن آن براي شوهر خود قصد آرام كردن او را دارد. در رابطه همين دو شخصيت مي‌بينيم با اينكه معمولا رابطه خوبي با يكديگر دارند، در لحظات بحراني، نقي (محسن تنابنده) حس مي‌كند همسرش به دليل تحصيلات بيشتر قصد دارد حرف خود را به كرسي بنشاند. اين همان مساله‌اي است كه ما در مورد بسياري از زوج‌هاي جوان با آن مواجه هستيم. يعني زماني كه تحصيلات مرد از زن پايين‌تر است، در لحظات بحراني مرد خود را در موضع ضعف حس مي‌كند. در اين مجموعه به‌طور ضمني به اين نکته به خوبي اشاره شده است.

سلامت: آيا اين سريال و مجموعه‌هاي تلويزيوني از اين دست، مي‌توانند تاثير مطلوبي بر اجتماع و مردم بگذارند؟

بله، يقينا اگر مجموعه‌اي با نگاه هدفمند و دقيق به موضوعات اجتماعي بپردازد و به‌خصوص اگر موردپسند مردم نيز واقع شود، مي‌تواند سطح آگاهي و دانش مردم را افزايش دهد. مجموعه‌اي مثل پايتخت كه نظر بسياري از مخاطبان را جلب كرده و ديالوگ‌هاي ساده آن به تكيه‌كلام‌هاي روزمره مردم تبديل شده، قطعا مي‌تواند نگرش‌ و ديدگاه نويسنده و كارگردان مجموعه را نيز به اجتماع منتقل كند. مفاهيمي مانند گذشت، احترام، توكل، تلاش، ساده‌زيستي، طرز تلقي از خوشبختي و مفاهيمي از اين قبيل در بسياري از قصه‌هاي اين مجموعه خودنمايي مي‌كند. به نظر مي‌رسد يكي از مهم‌ترين پيام‌هايي كه در پايتخت وجود دارد، اين است كه همه زندگي همان دو دو تا چهارتايي نيست كه ما فكر مي‌كنيم و شايد معادلات ديگري نيز در آن نقش داشته باشند. اين مفهوم به شكل بارزي در داستاني كه در آن يك سگ با ربودن كفش يكي از شخصيت‌هاي داستان باعث نجات جان صاحب خود شد، ديده مي‌شود و مخاطب را درگير اين موضوع مي‌كند كه «انگار اتفاق‌ها اتفاقي نيستند».

 

 

شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 18:45 :: نويسنده : مهدخت نبوی

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 25
بازدید ماه : 28
بازدید کل : 40410
تعداد مطالب : 87
تعداد نظرات : 116
تعداد آنلاین : 2