سادگیهای خاکی رنگ

جمـلاتی الـهام بخـش برای زنـدگی


























































































چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 21:29 :: نويسنده : مهدخت نبوی

اگر يک قورباغه تيزهوش وشاد را برداريد وداخل يک ظرف آب جوش بيندازيد قورباغه چه کار مي کند؟ بيرون مي پرد! درواقع قورباغه فورا به اين نتيجه مي رسد که لذتي در کار نيست وبايد برود! حالا اگر همين قورباغه يا يکي از فاميلهايش را برداريد وداخل يک ظرف آب سرد بيندازيد وبعد ظرف راروي اجاق بگذاريد وبتدريج به آن حرارت بدهيد قورباغه چه کار مي کند؟استراحت ميکند...چند دقيقه بعد به خودش مي گويد:ظاهرا آب گرم شده است وتا چشم به هم بزند يک قورباغه آب پز آماده است. نتيجه اخلاقي داستان! زندگي به تدريج اتفاق مي افتد.ماهم مي توانيم مثل قورباغه داستانمان ابلهي کنيم وبه گرمای تدریجی آب عادت کنیم و وقت را از دست بدهيم وناگهان ببينيم که کار از کار گذشته است .همه ما بايد نسبت به جريانات زندگي مان آگاه وبيدار باشيم. سوال؟ اگر فردا صبح از خواب بيدار شويد وببينيد که بيست کيلو چاق شده ايد نگران نمي شويد؟البته که مي شويد!سراسيمه به بيمارستان تلفن مي زنيد :الو ،اورژانس ،کمک،کمک ،من چاق شده ام ! اما اگر همين اتفاق به تدريجرخ بدهد، يک کيلو اين ماه،يک کيلو ماه آينده و...آيا بازهم همين عکس العمل را نشان مي دهيد؟نه!با بي خيالي از کنارش مي گذريد.براي کساني که ورشکسته مي شوند ،اضافه وزن مي آورند يا طلاق ميگيرند يا آخر ترم مشروط مي شوند! اين حوادث دفعتا اتفاق نمي افتد يک ذره امروز،يک ذره فردا وسر انجام يک روز هم انفجار و سپس مي پرسيم چرا اين اتفاق افتاد؟ زندگي ماهيت انبار شوندگي دارد.هر اتفاقي به اتفاق ديگر افزوده مي شود، مثل قطره هاي آب که صخره هاي سنگي را مي فرسايد اصل قورباغه اي به ما هشدار مي دهد که مراقب شرایطی که به آن عادت می کنید باشيد! ما بايد هر روز اين پرسش را براي خود مطرح کنيم :به کجا دارم ميروم؟ آيا من سالمتر، مناسبتر، شادتر و از سال گذشته ام هستم؟ واگر پاسخ منفي است بي درنگ بايد در کارهاي خود تجديد نظر کنيم. خلاصه کلام شايد اين نکته رعب انگيز باشد اما واقعيت اين است که هيچ ثباتي در کار نيست يا بايد به جلو پيش برويد يا بلغزيد وپايين بيفتيد.  
 برگرفته از کتاب ارزشمند آخرين راز شاد زيستن نوشته آندره متيوس

دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 1:37 :: نويسنده : مهدخت نبوی


با نوجوانان خشمگین چه باید کرد

نوجواني ، سال‌هاي تغيير و تحول در همه جنبه‌هاي رشد جسمي، ذهني، عاطفي، رواني و اجتماعي است و آشنايي نوجوانان و کساني که با آنها در ارتباط هستند، با معيارهاي رشد و سلامت، به ايجاد زندگي سالم و پرنشاط براي آنان کمک فراواني خواهد کرد. نوجوانان سرمايه‌هاي آينده، هر جامعه هستند و هر اندازه که از سلامت کافي برخوردار باشند، رشد و پيشرفت جامعه را تضمين خواهند کرد. اولين گام در راه حفظ سلامت نوجوانان، شناخت عوامل مؤثر در خشونت به صورت مثبت يا منفي و يا تقويت کننده و بازدارنده، در اين زمينه است. يکي از عوامل مهمي که به عنوان عامل بازدارنده در ارتباط با سلامت نوجوانان نقش مؤثر دارد، خشونت است

بحث و دعوا با فرزند نوجوان امري است که شايد به ندرت يا بسيار کم رخ دهد اما ممکن است براي برخي خانواده‌ها به يک عادت تبديل شده باشد.

خشونت همه ابعاد رشد و سلامت نوجوانان را تحت تأثير قرار مي‌دهد. رشد جسمي آنان را به علت ايجاد استرس و تنش فراوان مختل مي‌سازد. در رشد ذهني يا شناختي آنها تأثيرات کاهش دهنده بر جاي مي‌گذارد و يادگيري و پيشرفت تحصيلي آنان را کاهش مي‌دهد. رشد عاطفي- رواني آنان را با مشکلات متعددي روبرو مي‌سازد و سازگاري اجتماعي و ارتباط مناسب آنان را با ديگران - همسالان و بزرگسالان- دچار اختلال مي‌سازد. از اين رو، پرهيز از خشونت نقش مؤثري در حفظ و تأمين سلامت جسمي ، رواني و اجتماعي نوجوانان بر عهده دارد و به عنوان راهکار چه در سطح پيشگيري و چه از نظر درمان مطرح مي‌شود.

خشونت از ديدگاه روان شناسي يعني ناتواني در کنترل خشم. بنابراين برخلاف آن که برخي خشونت را نشانه قدرت مي‌دانند، نمايانگر ضعف و درماندگي فرد در مقابله با مشکلات و کنترل خود است و بديهي است کسي که از کنترل حالات خود ناتوان است، فرد قدرتمند و موفقي در زندگي نخواهد بود.

خشونت، شيوه بروز خشم است و آموختني است

زندگي در حوزه فردي، خانوادگي و اجتماعي هميشه با مشکلات گوناگوني همراه است و خشونت نه تنها روش سنجيده‌اي براي کاهش آنها نيست بلکه دشواري‌هاي ديگري را نيز ايجاد خواهد کرد و اين را تجربه افراد بي‌شماري در طول زمان‌هاي زياد و در مکان‌هاي مختلف، نشان داده است.

خشم از جمله هيجان‌هايي است که به طور طبيعي و ذاتي در همه افراد با تفاوت‌هايي وجود دارد و انسان در طول زندگي خود مي‌آموزد و يا بايد بياموزد که هيجان‌هايش را تحت کنترل خود درآورد و در سطح متعادل نگاه دارد. از جمله عواملي که سبب افزايش خشونت در همه افراد به ويژه در نوجوانان مي‌شود، باورهاي نادرستي است که در مورد علت و چگونگي خشم وجود دارد و برخي آن را پديده‌اي ذاتي و طبيعي بخصوص براي مردان مي‌دانند. در حالي که خشونت نه طبيعي است و نه غيرقابل کنترل. خشونت با خشم متفاوت است. خشونت ،شيوه بروز خشم و آموختني است.
آيا شما هم عصباني مي شويد ؟

اگر از دوران کودکي راه‌هاي درست بيان و ابراز هيجانات را بياموزيم که بيشتر از راه الگوپذيري و همانندسازي انجام مي‌گيرد ، مطمئناً از بروز خشونت پيشگيري کرده‌ايم. تفاوت‌هاي جنسيتي در خشونت نقشي ندارند. اگر مردان خشونت بيشتري از خود نشان مي‌دهند، ياد گرفته‌اند که چنين باشند نه اين که ذاتاً خشونت بيشتري دارند. باور نادرست ديگري که در مورد خشونت وجود دارد اين است که گروهي فکر مي‌کنند نوجواني به طور طبيعي، دوران خشم و پرخاشگري است. درست است که تغييرات جسمي، عاطفي و رواني در دوران نوجواني سطح هيجانات را افزايش مي‌دهد و نوجوانان بيشتر احساسي عمل مي‌کنند، اما به معناي آن نيست که نوجواني با خشونت پيوند ناگسستني دارد.

به‌طور کلي اين مشکلي است که براي همه افراد اتفاق خواهد افتاد، به‌طوري که نقطه‌ضعف‌هاي آنها مورد آزمايش قرار مي‌گيرد. بيشتر اوقات اين تندخويي‌ها لحظه‌اي هستند و پس از آن زندگي کم و بيش به روال عادي خود بازمي‌گردد، اما برخي اوقات اين دعواها طوري شدت مي‌گيرد که به جاروجنجال‌هايي ناهنجار تبديل مي‌شود و ادامه پيدا مي‌کند. در موارد نادري هم ممکن است اين مشاجرات به زد و خورد و خشونت بينجامد.

 در چنين شرايطي چه بايد کرد؟

ساده نيست اما سعي کنيد در طول زمان مشاجره با فرزند نوجوان خود خونسردي‌تان را حفظ کنيد. اگرچه به‌نظر کاري وقت‌گير مي‌رسد اما در غيراين صورت ممکن است اين مشاجره به جايي ختم شود که هر دو شما پس از آن از گفتار خود پشيمان شويد. دعواها و نافرماني‌هاي نوجوانان که حواشي آزاردهنده‌اي ايجاد خواهد کرد، را بپذيريد. بيشتر اوقات آنها منظور خود را بيان نمي‌کنند که اين تنها يک واکنش است، اما اين دعواها زماني جدي‌تر و عميق‌تر مي‌شوند که مسئله‌اي غيرمنتظره اتفاق بيفتد. با اين حال خونسرد باشيد و درصورت امکان، نوجوانتان را هم آرام کنيد. سعي کنيد شرايط موجود را خنثي کرده و فتنه‌انگيزي نکنيد. اگر امکان دارد با جملاتي دلسوزانه همانند "من منظورت را خوب متوجه مي‌شوم يا احساسات تو را درک مي‌کنم"، از او دلجويي کنيد. با اين حال، اين عمل هميشه هم نتيجه ندارد، به‌خصوص اگر آنها بيش از حد عصباني باشند.

بعضي از نوجوانان مانند يک بشکه باروت که هر لحظه ممکن است منفجر شود، برآشفته و سرخورده هستند. در چنين شرايطي، به‌عنوان روشي براي کاهش فشار روحي، شما مي‌توانيد سعي کنيد که از محيط خارج شويد. به او بگوييد: "به‌نظر عصباني هستي، فکر نمي‌کني بهتر باشد که وقت ديگري با هم صحبت کنيم؟".  در هر حال شما نمي‌توانيد شرايط به‌وجود آمده را انکار کنيد.اگر نوجوان در شرايطي که خشم بر او غالب شده بيش از اندازه پيشروي کرد، شما بايد کاري انجام دهيد. برخي افراد از راهکارهاي مديريت خشم استفاده مي‌کنند که اگر بتوانيد قبل از جدي‌شدن موضوع بحث، آن را حل کنيد، از نوجوانتان جلوتر خواهيد بود.به خاطر داشته باشيد که گاهي نوجوانان براي رويارويي با خشم، به اندازه کافي به بلوغ رشدي و احساسي نرسيده‌اند و تخليه کردن خود تنها کاري است که مي‌توانند انجام دهند. براي غلبه بر خشم تکنيک‌هايي وجود دارد که مي‌توانيد آنها را بياموزيد.

در بسياري موارد نوجوان از نظر شخصيتي به شما حمله نمي‌کند اما به‌عنوان راهي براي رهايي از عصبانيت و ناکامي، تنها به اين خاطر که در آن لحظه شما نزديک‌ترين فرد به او هستيد شما را هدف قرار داده و به راحتي خشم خود را بروز مي‌دهد. اين نشانه مشکلات بسيار عميقي است که احتياج به درمان دارد. اگر احساس خطر مي‌کنيد، بهتر است خودتان مشکل را رفع کنيد و اجازه دهيد خشم خودبه‌خود فروکش کند. وقتي آرامش بازگشت، با نوجوان درباره آنچه رخ داده است گفتگو کنيد. امکان دارد او حتي متوجه آنچه انجام داده است نشده باشد. او را ببخشيد و خاطر نشان کنيد که علاوه بر ديگران خودش را هم به خطر مي‌اندازد. اگر خشم او واقعي و يک رويداد عادي است، او را متقاعد کنيد تا با يک مشاور ملاقات کند. آشکار است که در اين مورد مشکلي وجود دارد و وجود فردي متخصص که هم بي‌طرف است و هم هر روز درگير اصل ماجرا نيست و قادر به ياري ما در کشف مشکل و راه‌حل آن است، مي‌تواند بسيار مفيد باشد. درصورت نياز با مشاور و نوجوان همکاري کنيد.اين دوران طاقت‌فرسا براي شما و نوجوانتان ممکن است دشوار باشد اما از ميان برداشتن اين مسائل مي‌تواند ميان شما پيوندي محکم و ابدي ايجاد کند.

منبع : پايگاه اطلاع رساني اصلاح

چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, :: 20:41 :: نويسنده : مهدخت نبوی

 

كودكان پرخاشگر را چگونه آرام كنيم؟

كودكان پرخاشگر را چگونه آرام كنيم؟ واحد خانواده خوشبخت تبیان زنجان-

احساس خشم و عصبانيت در تمامي انسان‌ها وجود دارد؛ اما نحوه بيان و كنترل آن به مهارت‌هاي خاصي نياز دارد.

در عصر حاضر كه دنياي ماشيني است، روابط گرم و محبت‌آميز بيشتر تحت‌تاثير خشونت قرار دارد و اين موضوع از طرق مختلف نظير تصاوير موجود در فيلم‌ها، كارتون‌ها و حتي بازي‌هاي رايانه‌اي كه در آنها فرد يا افرادي بايد با خشونت عليه ديگران مبارزه كنند و به پيروزي برسند يا كشته شوند، به كودكان نيز سرايت كرده است.

سياري از والدين به دليل مشغله‌هاي كاري زياد، وقتي به منزل مي‌رسند، براي داشتن آرامش و استراحت كردن، فرزندانشان را با سي‌دي و كارتون‌هاي مختلف كه گاهي خشونت‌آميز هستند، تنها مي‌گذارند و اين روحيه خشونت و پرخاشگري در آنها توسعه مي‌يابد. حال پرسش اين است كه وقتي فرزندان بويژه كودكان نمي‌توانند احساس خشم و عصبانيت خود را كنترل كنند يا به صورت كلامي و جسمي پرخاشگري و به اصطلاح حمله مي‌كنند، تكليف والدين چيست؟

ما در اين بخش قصد داريم والدين گرامي را با نكاتي مفيد در زمينه برخورد با اين گونه رفتارها به منظور تخفيف و كنترل آنها آشنا كنيم:

راجع به آن فكر كنيد

يكي از مهم‌ترين مسائل در دنياي امروز، درك و كنترل خشم است. از خود بپرسيد وقتي صدها و حتي هزاران نفر از افراد بالغ نياز دارند براي كنترل خشم خود در كلاس‌هاي آموزشي شركت كنند، چگونه مي‌توان از كودكان انتظار داشت بدون آموزش و برخورد مناسب قادر به اين كار باشند؟

عصبانيت را با عصبانيت پاسخ ندهيد

احساسات خشمگينانه فرزندتان را با عصبانيت پاسخ ندهيد؛ زيرا اين مساله را حادتر مي‌كند. در عوض ابتدا به كنترل احساسات خود بپردازيد. پاسخ فرزند عصباني را با آرامش و صداي آرام و ملايم و حتي مهرباني بدهيد. بهتر است در مورد رفتار او صحبت كنيد و رفتاري را كه از او به عنوان يك بچه خوب انتظار داريد، بگوييد.

شيوه‌هاي خوب، شيوه‌هاي بد

فرزندتان بايد ياد بگيرد اگرچه احساسات حاكي از خشم و عصبانيت طبيعي هستند؛ اما راه‌هاي قابل قبول و غيرقابل قبولي براي برخورد با آنها وجود دارد.

شما مي‌توانيد در اين يادگيري به فرزندتان كمك كنيد. بدين ترتيب كه آگاهي وي را از دليل عصبانيتش افزايش دهيد. اصولا اگر او فقط بداند كه شما احساسات او را درك مي‌كنيد، آرام خواهد شد. براي مثال اگر فرزندتان به اين دليل كه برادرش دوچرخه او را بدون اجازه برداشته، در حال داد و فرياد است، بهتر است به او خاطرنشان كنيد: «من مي‌دانم برداشتن وسايل افراد بدون اجازه آنها بسيار ناراحت‌كننده است و تو هم براي همين ناراحتي.»

همين جمله مي‌تواند مكثي در فرزندتان ايجاد كند و او ادامه موضوع را به شيوه ديگري دنبال كند. سپس پرسش ديگري مطرح كنيد كه فرزندتان را وادار به فكر كند. براي مثال بپرسيد: «به نظرت چگونه مي‌توان كاري كرد كه او يادش نرود كه بايد اجازه بگيرد؟» اگر در اين مرحله واكنش او خشمگينانه بود، او را به شيوه‌اي مثبت تشويق كنيد و بگوييد: «عصباني شدن تو مشكلي را حل نمي‌كند. چه راه بهتري به نظرت مي‌رسد؟» حالا در كنارش باشيد و او را راهنمايي كنيد. در اين مورد با اطلاع از دليل عصبانيت او و بيان اين موضوع، او را به سمت صحيح هدايت كرده‌ايد.

او را متوقف كنيد

اگر رفتار فرزندتان بسيار شديد و توام با داد و فرياد و ضربه زدن به جايي همراه است، بي‌درنگ او را متوقف كنيد و به اتاقش بفرستيد تا آرام شود.

هنگام اوج عصبانيت سعي نكنيد در مورد رفتارش با او صحبت كنيد. بعدا وقتي آرام‌تر شد، زماني را براي هشدار دادن صرف كنيد، بويژه اين كه بگوييد رفتارش موجب ناراحتي شما مي‌شود. سعي كنيد با صحبت با او، تصميمي براي جلوگيري از تكرار اين رفتار در آينده بگيريد.

آموزش دهيد

با فرزندتان در مورد عصبانيت او صحبت كنيد. به او بگوييد مهم است ياد بگيرد چگونه احساساتش را كنترل كند. براي اين كار اولين گام اين است كه ياد بگيرد زبانش را كنترل كند تا چيز بدي نگويد. بگذاريد او بداند اگر دفعه آينده كه عصباني شد و رفتار يا گفتار بدي داشت، حتما بايد به اتاقش برود و منتظر شود تا آرام شود. در غير اين صورت ممكن است از امكاناتي كه دارد، نظير تماشاي تلويزيون،‌ بازي با دوستان يا وسايل مورد علاقه خود محروم شود.

برنامه‌ريزي كنيد

كمك كنيد كه براي كنترل خشم خود برنامه‌ريزي كند. در يك زمان مناسب با او خلوت كرده، در مورد عصبانيت صحبت كنيد. فهرستي از كارهايي كه مي‌تواند در زمان عصباني شدن انجام دهد، برايش تهيه كنيد. به عنوان مثال مي‌تواند با استفاده از گوشي به موسيقي گوش دهد، به حياط برود و چند ضربه به توپش بزند يا اين كه به بالشش مشت بزند يا حتي دوش بگيرد.

از وي بخواهيد تصميماتش را روي يك كارت بنويسد و آن را در جايي قرار دهد كه مرتب ببيند. زماني كه اين موارد را به كار مي‌برد، او را تشويق كنيد. حتي مي‌توانيد از يك كلمه رمز استفاده كنيد و زماني كه او در حال عصبانيت است و كنترل خود را از دست داده، آن كلمه را بگوييد تا بداند بايد آرامش بيشتري به خود بدهد يا مكثي در رفتار و گفتارش داشته باشد. حالا در اين بخش لازم است نكاتي را هم راجع به خودتان بدانيد و رعايت كنيد.

برخي والدين معتقدند فرزندانشان با عصباني كردن آنها، در واقع نقطه ضعف‌شان را پيدا مي‌كنند و موجب مي‌شوند آنها نيز كنترل خود را از دست بدهند. در چنين مواردي بايد فكر كنيد كه آيا اين رفتار فرزندتان است كه شما را عصباني مي‌كند يا ديد شما نسبت به رفتار ديگران موجب بروز اين حالت مي‌شود. پس در اين صورت بايد نگرش خود را نسبت به مسائل تغيير دهيد.

شما هم نياز به توقف داريد

وقتي احساس مي‌كنيد عصبانيت شما به اوج رسيده، محل را ترك كنيد يا فرزندتان را به اتاق ديگري بفرستيد. با گذشت چند دقيقه و دور شدن از منبع خشم، احساس بهتري پيدا مي‌كنيد و مي‌توانيد به صورت منطقي با رفتارهاي بد فرزندتان، مناسب‌تر برخورد كنيد.

چه چيزي طبيعي است؟

 با مطالعه و شركت در كلاس‌هاي ويژه در مورد رشد فرزندتان بيشتر اطلاع پيدا كنيد؛ چراكه در بسياري از موارد، برخي رفتارهاي تند و حتي پرخاشگري‌هاي فرزندتان در مراحل خاصي از رشد او مثل دوران بلوغ طبيعي است و نيازي به ناراحتي و نگراني و واكنش نشان دادن شما نيست. در ضمن بدانيد كه رفتارهاي بسياري از كودكان در سنين خاص مشابه مي‌شود. براي مثال در سن خاصي اغلب تمايل دارند «نه» بگويند و در برابر خواسته‌هاي شما لجبازي كنند.

حالت تهاجم و خشونت به طور طبیعی در کودکان وجود دارد و کودکان این حس را که در وجودشان است نمی توانند نادیده بگیرند و از طرفی تکرار آن در مهدکودک امکان پذیر نیست.

به نظر می رسد شیوه های رفتار ما مربیان و پدر و مادر موجب ایجاد خشونت در کودکان می شود. معمولاً کودکان در کلاس هایی که کنترل و مقررات شدید برای کودک به کار گرفته می شود حالت تهاجم پیدا می کنند.

در چنین شرایطی عده ای از کودکان گوشه گیر خواهند شد چون تحمل امر و نهی را ندارند. اینها کودکانی هستند که بودن و نبودنشان در کلاس فرقی ندارد. بعضی از کودکان راه دیگری را انتخاب می کنند و به دفاع از مربی، کودکان دیگر را ساکت می کنند و با گفتن جملاتی از قبیل خانم مربی سرش درد می کند یا خانم مربی دلم برای شما تنگ شده شروع می کنند از مربی تعریف کردن چون توان مقابله با آن را ندارند. پیامد ظاهری این مسیله مؤدب شدن بچه هاست که امری پسندیده است اما به چه قیمتی؟

گروهی از کودکان که نه گوشه گیری را دوست دارند و نه تملق گویی را می پسندند رفتارهای خشن خود را به شیوه های مختلف نشان می دهند. این دسته از کودکان مبارزه را ادامه می دهند؛ بعضی نقاشی دوستشان را پاره یا خراب می کنند، گچ دیوار را می کنند و یا دیوار را خط خطی می کنند و یا موقع قصه خواندن آرام و قرار ندارند.

بعضی از کودکان خود را گاز می گیرند و یا موهای خود را می کنند. همه این رفتارها نمونه هایی از خشم پنهانی کودکان در برابر رفتارهای سختگیرانه و کنترلی ما مربیان است.

به عبارتی ما مربیان عامل همه این خشونت ها و رفتارهای تهاجمی کودکان هستیم. در چنین کلاسی کودکان روزهای بسیار سختی را می گذرانند و زمانی که وارد مهدکودک می شوند گریه را شروع می کنند و تمایل رفتن به کلاس را ندارند. خود مربی نیز از کنترل زیاد احساس خستگی می کند و نمی داند که چرا کودکان این همه رفتارهای خشن نشان می دهند، غافل از اینکه اشکال اصلی در رفتار خود اوست.

عده ای از مربیان نیز به خشونت کودکان دامن می زنند. این گروه با رفتارهای بی ثبات خود حس تهاجم کودکان را بیشتر تقویت می کنند. کودکان موضوع بی ثباتی رأی و نظر مربی را خوب می فهمند و می دانند که نظر مربی تغییر می کند، به همین دلیل نیز سعی می کنند نظر مربی را نسبت به کاری که دوست دارند تغییر دهند.

ما با یک تلاش پی در پی و مداوم می توانیم آنچه را که موجب خشونت کودک شده است بفهمیم و درک کنیم. شاید بسیاری از رفتارهای خشونت آمیز کودک مربوط به دوران رشد او است که این مسیله با مراقبت و تدبیر مربی توانا و صبور، با گذشت زمان حل می شود و شاید پدر و مادر کودک احتیاج به راهنمایی دارد که چطور به کودک خود کمک کند تا آرامش بیشتری داشته باشد. شاید لازم باشد که برنامه مهدکودک تغییر کند تا کودک کمتر احساس خستگی کند. وقتی متوجه شدیم که علت عصبانیت کودک چیست به راحتی می توان آن را برطرف کرد.

به نظر می رسد حل اساسی این مشکل نیازمند یک برنامه درازمدت است. تصور کنید یک صبح معمولی است و مربی توانا، آرام و صبور ایستاده و در انتظار آمدن کودکان به مهدکودک است؛ کودکان با مقادیر متفاوتی از احساس خشونت به کلاس می آیند و می خواهند در آن روز مقداری از حس تهاجم خود را بیرون بریزند. البته کودکان حق دارند این احساسات را به شیوه درست بروز دهند. سؤال این است که در چنین شرایطی مربی چه کار می تواند بکند؟ فعالیت های زیادی است که می تواند تاثیرگذار باشد و رفتارهای غیرقابل قبول کودک را به رفتارهای قابل قبول تبدیل کند اما باید وقت زیادی برای انجام این کارها در نظر گرفت.

شیوه ها و فعالیت های مختلفی را می توان انجام داد اما باید توجه داشت که پریدن بچه ها روی تشک های فنری یکی از این اقدامات است. پریدن و انداختن توپ داخل تور بسکتبال که می تواند در کلاس نصب شود یکی دیگر از اقدامات است. تاب خوردن به خاطر حرکت های متناوب آن و جدا شدن کودک از دیگر دوستانش بسیار مؤثر است. این فعالیت به آرام شدن کودک کمک می کند و می تواند آغاز دوستی و ارتباط نزدیک مربی با کودک باشد. اگر فعالیتی احتیاج به حرکت شدید دست داشته باشد و خود مربی این کار را انجام دهد، کودک با علاقه بیشتری آن را انجام خواهد داد مانند پرتاب کردن توپ.

همچنین مربیان می توانند تعدادی عروسک های پلاستیکی، بادی و پارچه ای تهیه کنند و در اختیار کودکان قرار دهند و آنها می توانند هیجان های خود را روی این عروسک ها پیاده کنند. وسایلی مثل اره، چکش و سنباده برای کودکان بسیار جالب است. بچه ها با آنها می توانند میخ های جعبه را محکم کنند، کارتن تخم مرغ را اره کنند و یا حتی جعبه ها را خرد کنند.

گل بازی، که مقدار زیاد آن برای رهاکردن حس خشونت کودکان وسیله بسیار خوبی است و همین طور خمیر آرد، خمیر مجسمه سازی و تشویق بچه ها به بازی با آنها نیز مؤثر است. اما نقاشی با انگشت و درست کردن لکه های رنگی برای کودکان عصبی و خشن بسیار جالب است. مقدار زیادی کاغذ تهیه کنید، در اختیار بچه ها قرار دهید و به آنها فرصت بدهید تا هر کاری را که دوست دارند با آنها انجام دهند و حتی آنها را پاره یا مچاله کنند، زیرا این کار به آنها حس آرامش و راحتی می دهد.

فریاد کشیدن و سر و صدا کردن و رها کردن صدا نیز به آنها آرامش خواهد داد و کوبیدن روی سطل یا کاسه برای کودکی که از آن لذت می برد بسیار خوب است و به عبارتی مربی باید آگاهانه لحظه هایی را فراهم کند تا کودکان بتوانند سر و صدا به راه بیندازند و با این کار آرامش به دست بیاورند. آب بازی برای کودکان غیرقابل کنترل بسیار آرامش دهنده است و آنها از این بازی لذت خواهند برد و به آرامش خواهند رسید. آب و خاک در اختیار کودکان قرار دهید تا گل درست کنند یا اسباب بازی های خود را تمیز کنند.

همچنین می توان عروسک های کوچکی را در اختیارشان گذاشت و اجازه داد به هر شکلی که دوست دارند آنها را تنبیه و یا مجازات کنند. اگر دیده باشیم که کودک چگونه عروسکی را بچه خود می داند متوجه تأثیر بازی در کاهش خشونت کودک خواهیم شد.

 

 

جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, :: 10:26 :: نويسنده : مهدخت نبوی

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 94
بازدید کل : 40386
تعداد مطالب : 87
تعداد نظرات : 116
تعداد آنلاین : 2